granddaughter

/ˈɡrænˌdɒtər//ˈɡrændɔːtə/

معنی: نوه، دختر دختر، دختر پسر
معانی دیگر: (مونث) نوه، نوه :دخترپسر، دختردختر

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a female child of one's child.

جمله های نمونه

1. She watched her little granddaughter skip down the path.
[ترجمه گوگل]او شاهد پرش نوه کوچکش در مسیر بود
[ترجمه ترگمان]دختر کوچک او را تماشا می کرد که از جاده رد می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The residue went to her granddaughter.
[ترجمه گوگل]باقی مانده به نوه اش رفت
[ترجمه ترگمان] باقی مونده به نوه - ش رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. My granddaughter is a little doll.
[ترجمه تتت] نو ( دختر ) من یه عروسک کوچک است
|
[ترجمه گوگل]نوه من یک عروسک کوچک است
[ترجمه ترگمان] نوه من یه عروسک کوچولوئه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My granddaughter does my weekly shopping for me.
[ترجمه گوگل]نوه ام خرید هفتگی من را انجام می دهد
[ترجمه ترگمان]نوه ام هفتگی من برای من خرید می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In late December, Jane Cheever brought his first granddaughter, two week old, to visit.
[ترجمه گوگل]در اواخر دسامبر، جین چیور اولین نوه خود را که دو هفته داشت، برای ملاقات آورد
[ترجمه ترگمان]در اواخر دسامبر، جین Cheever اولین نوه خود را که دو هفته سن داشت برای دیدار آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One of us is the granddaughter who rescued the paintings from a warehouse room; the other, a young art historian.
[ترجمه گوگل]یکی از ما نوه دختری است که نقاشی ها را از یک اتاق انبار نجات داد دیگری، یک مورخ هنر جوان
[ترجمه ترگمان]یکی از ما نوه دختری است که نقاشی ها را از یک اتاق انبار نجات داد و دیگری یک مورخ جوان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Trent spied the President and his granddaughter on the end of the dock below the President's beach house.
[ترجمه گوگل]ترنت رئیس جمهور و نوه اش را در انتهای اسکله زیر خانه ساحلی رئیس جمهور جاسوسی کرد
[ترجمه ترگمان]ترنت the رئیس جمهور و نوه اش را در انتهای بارانداز در کنار ساحل شنی رئیس جمهور مشاهده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Not even a plea from his six-year-old granddaughter to let Big Daddy go could free him.
[ترجمه گوگل]حتی یک التماس نوه شش ساله اش برای رها کردن بابای بزرگ نتوانست او را آزاد کند
[ترجمه ترگمان]حتی یه دادخواست از نوه شش سالش هم نیست که بذاره بابا بزرگ بره آزادش کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You're the granddaughter of her - lover.
[ترجمه گوگل]تو نوه او هستی - معشوقه
[ترجمه ترگمان] تو نوه معشوق - ش هستی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Her granddaughter lives abroad.
[ترجمه گوگل]نوه او در خارج از کشور زندگی می کند
[ترجمه ترگمان]نوه او در خارج زندگی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Her granddaughter says the old woman was afraid to answer the door, terrified that once again city officials would come knocking.
[ترجمه گوگل]نوه‌اش می‌گوید که پیرزن می‌ترسید که در را باز کند، از این که بار دیگر مسئولان شهر بیایند و در بزنند
[ترجمه ترگمان]نوه اش می گه که پیرزن از جواب دادن به در می ترسید و وحشت زده بود که یک بار دیگر مقامات شهر از در وارد می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Her granddaughter the Countess Olenska wishes to sue her husband for divorce.
[ترجمه گوگل]نوه او کنتس اولنسکا می خواهد از شوهرش برای طلاق شکایت کند
[ترجمه ترگمان]نوه اش کنتس Olenska می خواهد از شوهرش تقاضای طلاق کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She doted on her granddaughter and had made her the red cape.
[ترجمه گوگل]او به نوه اش علاقه داشت و برای او شنل قرمزی درست کرده بود
[ترجمه ترگمان]به نوه اش علاقه داشت و شنل قرمز را به او داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I've a five-year-old granddaughter, and I'd have liked to show her the work.
[ترجمه گوگل]من یک نوه پنج ساله دارم و دوست داشتم کار را به او نشان دهم
[ترجمه ترگمان]من یه نوه پنج ساله دارم و دوست دارم روش کار رو بهش نشون بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Grainne is Dierdriu's granddaughter by an unbroken line.
[ترجمه گوگل]Grainne نوه Dierdriu با یک خط ناگسستنی است
[ترجمه ترگمان]نوه Grainne با یک خط زنجیر شکسته نوه Dierdriu است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوه (اسم)
grandchild, grandson, granddaughter

دختر دختر (اسم)
granddaughter

دختر پسر (اسم)
granddaughter

انگلیسی به انگلیسی

• daughter of one's son or daughter
your granddaughter is the daughter of your son or daughter.

پیشنهاد کاربران

My granddaughter does her job
Two people are having fun
نوه من کارخودش را میکند
دونفری خوش میگذرونن
نوه ی دختر
جنس مونث
She told me that when you grow up, we will come marry you and my granddaughter
به من گفته بود زمانی که بزرگ شوی برای نوه ام به ازدواج شما با او میاییم

نوه ای که دختر باشد ( دختر دختر یا دختر پسر ) جنسیت مونث باشه girl
لایک فراموش نشه
یعنی نوه ای ک دختر باشه. . جنسیتش مؤنث باشه . . نوه ی دختر و اینکه فرزند دختر باشه یا پسر فرقی نمیکند
نوه
نوه دختر

بپرس