grandad

/ˈɡrænˌdæd//ˈɡrændæd/

پدربزرگ درزبان کودکان

جمله های نمونه

1. Grandad was dozing in his chair.
[ترجمه گوگل]پدربزرگ روی صندلی چرت می زد
[ترجمه ترگمان]پدربزرگ روی صندلیش چرت می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Grandad was a little shaky on his feet .
[ترجمه گوگل]پدربزرگ کمی روی پاهایش می لرزید
[ترجمه ترگمان]پدربزرگ از پاهاش می لرزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Paul was named after his grandad.
[ترجمه گوگل]پل به نام پدربزرگش نامگذاری شد
[ترجمه ترگمان]به نام پل، پل نام داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My Grandad was a heavy smoker .
[ترجمه گوگل]پدربزرگ من سیگاری شدید بود
[ترجمه ترگمان]پدربزرگ من سیگاری سنگین بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Would you pop upstairs and see if Grandad is okay?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید به طبقه بالا بروید و ببینید پدربزرگ حالش خوب است؟
[ترجمه ترگمان]می شه بری طبقه بالا و ببینی بابا بزرگ خوبه یا نه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The nurses came out to wave Grandad goodbye.
[ترجمه گوگل]پرستارها برای خداحافظی با پدربزرگ بیرون آمدند
[ترجمه ترگمان]پرستاران بیرون آمدند تا پدربزرگ را آزاد کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Grandad looks absolutely ludicrous in old sunhat.
[ترجمه گوگل]پدربزرگ با کلاه آفتابی قدیمی کاملاً مضحک به نظر می رسد
[ترجمه ترگمان]بابا بزرگ خیلی مسخره به نظر میاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I love my grandad so much.
[ترجمه گوگل]من پدربزرگم را خیلی دوست دارم
[ترجمه ترگمان]خیلی دوست دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Grandad retreated to his lair in the basement.
[ترجمه گوگل]پدربزرگ به لانه خود در زیرزمین عقب نشینی کرد
[ترجمه ترگمان]پدربزرگ به مخفیگاهش در زیر زمین عقب نشینی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Every afternoon she takes her Grandad out for a walk.
[ترجمه گوگل]او هر روز بعد از ظهر پدربزرگش را برای پیاده روی بیرون می برد
[ترجمه ترگمان]هر روز بعد از ظهر، پدربزرگ را برای پیاده روی می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Later, usually with Preston or his grandad, he'd felt a bit more at home, but not much.
[ترجمه گوگل]بعدها، معمولاً با پرستون یا پدربزرگش، کمی بیشتر احساس می کرد که در خانه است، اما نه خیلی
[ترجمه ترگمان]بعدها، معمولا با پرستون و پدربزرگ او، کمی بیشتر در خانه احساس راحتی می کرد، اما نه زیاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For several years, Grandad was Royston's oldest inhabitant.
[ترجمه گوگل]برای چندین سال، Grandad پیرترین ساکن رویستون بود
[ترجمه ترگمان]برای چند سال، پدربزرگ قدیمی ترین inhabitant بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. This lets off grandad who makes grandson John a toy and gives it to him for Christmas.
[ترجمه گوگل]این باعث می‌شود پدربزرگ نوه جان یک اسباب‌بازی درست کند و برای کریسمس به او بدهد
[ترجمه ترگمان]این باعث می شود که بابا بزرگ، که نوه عمو جان را اسباب بازی می کند و برای کریسمس به او هدیه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The unions have become like a resident Grandad - no less embarrassing for enfeeblement, but still handy with his wallet.
[ترجمه گوگل]اتحادیه‌ها مانند یک پدربزرگ ساکن شده‌اند - برای ضعیف شدن کمتر شرم آور نیست، اما هنوز هم با کیف پولش مفید است
[ترجمه ترگمان]این اتحادیه ها هم مثل بابا بزرگ می شوند - دیگر برای enfeeblement خجالت آور نیست، اما هنوز با کیف پولش کار می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• your grandad is your grandfather; an informal word.
grandfather (informal)

پیشنهاد کاربران