grand piano

/ˈɡrændpiˈænoʊ//ɡrændpɪˈænəʊ/

(موسیقی) پیانوی بزرگ (که سیم هایش افقی است و سه پایه دارد)، پیانوی بزرگ و افقی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the largest of pianos, usu. supported on three legs and having a large harp-shaped case in which the strings are strung horizontally.

جمله های نمونه

1. The grand piano has been replaced with a small, inelegant electric model.
[ترجمه گوگل]پیانوی بزرگ با یک مدل الکتریکی کوچک و بی‌ظرافت جایگزین شده است
[ترجمه ترگمان]پیانوی بزرگ با یک مدل الکتریکی کوچک و زشت جایگزین شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Say they will move your grand piano any day and do it on a bicycle.
[ترجمه گوگل]بگویید هر روز پیانوی بزرگ شما را حرکت می دهند و این کار را با دوچرخه انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]بگویید که هر روز پیانوی بزرگ شما را حرکت خواهند داد و آن را روی یک دوچرخه انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The essential design of a grand piano, apart from incremental technical advances, has not changed for more than a century.
[ترجمه گوگل]طراحی اساسی یک پیانو بزرگ، جدا از پیشرفت های فنی افزایشی، بیش از یک قرن است که تغییر نکرده است
[ترجمه ترگمان]طراحی اصلی یک پیانوی بزرگ، صرف نظر از پیشرفته ای تکنیکی فزاینده، بیش از یک قرن تغییر نکرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. They coaxed the grand piano through the door.
[ترجمه گوگل]آنها پیانوی بزرگ را از در عبور دادند
[ترجمه ترگمان]از در وارد شدند و روی پیانوی بزرگ سر زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Grand piano. Stretch to change length from baby grand to concert grand size.
[ترجمه گوگل]پیانوی بزرگ کشش برای تغییر طول از کودک گراند به اندازه بزرگ کنسرت
[ترجمه ترگمان]پیانو بزرگ کشیده شدن به تغییر اندازه از بزرگ به اندازه بزرگ کنسرت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Grand piano . Stretch to change length from grand to concert grand size.
[ترجمه گوگل]پیانو گرند برای تغییر طول از گراند به اندازه بزرگ کنسرت، کشش دهید
[ترجمه ترگمان]پیانو بزرگ کشیده شدن به اندازه بزرگ به اندازه بزرگ کنسرت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They coaxed grand piano through the door.
[ترجمه گوگل]آنها پیانوی بزرگ را از در عبور دادند
[ترجمه ترگمان]آن ها پشت در یک پیانوی بزرگ ساختند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She struck up the first carol on the grand piano.
[ترجمه گوگل]او اولین سرود را روی پیانوی بزرگ زد
[ترجمه ترگمان]او اولین کارول را که روی یک پیانوی بزرگ نشسته بود، از جا بلند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A grand piano is seen on a sandbar in Biscayne Bay in Miami, Florida, on Jan. 2
[ترجمه گوگل]یک پیانوی گرند در 2 ژانویه روی یک شن‌بار در خلیج بیسکاین در میامی فلوریدا دیده می‌شود
[ترجمه ترگمان]در تاریخ ۲ ژانویه، در خلیج بیسکین در میامی فلوریدا، یک پیانوی بزرگ دیده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In 1960, he purchased a Baldwin grand piano from Leonard Bernstein for a paltry $ 5400. 00.
[ترجمه گوگل]در سال 1960، او یک پیانوی گرند بالدوین از لئونارد برنشتاین به قیمت ناچیز 00/5400 دلار خرید
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۶۰، او یک پیانوی بزرگ را از طرف لئونارد Bernstein خرید تا برای یک میلیون دلار ناقابل خرید کند ساعت ۰۰
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He sometimes has a grand piano on the set.
[ترجمه گوگل]او گاهی اوقات یک پیانوی بزرگ سر صحنه دارد
[ترجمه ترگمان] گاهی اوقات یه پیانوی بزرگ روی صحنه داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. And the boudoir - grand piano, beautifully dusted, hermetically sealed as ever.
[ترجمه گوگل]و بودوار - پیانوی بزرگ، گرد و غبار زیبا، مثل همیشه مهر و موم شده است
[ترجمه ترگمان]و در آن پیانوی بزرگ و زیبا که به زیبایی گرد آن گرد آمده و مثل همیشه مهر و موم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Your mother has a baby grand piano.
[ترجمه گوگل]مادرت یک پیانوی بزرگ بچه دارد
[ترجمه ترگمان] مامانت یه پیانوی بزرگ داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The movers were very careful with the grand piano.
[ترجمه گوگل]حرکت دهندگان با پیانوی بزرگ بسیار مراقب بودند
[ترجمه ترگمان]The با پیانوی بزرگ خیلی مراقب بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• piano with a horizontal frame and strings
a grand piano is a large piano.

پیشنهاد کاربران

grand piano ( it. ) ( موسیقی )
واژه مصوب: پیانوی کنسرتی
تعریف: پیانویی بزرگ به شکل بال پرنده که در آن صفحۀ سیم ها افقی قرار گرفته است

بپرس