grand larceny

/ˈɡrændˈlɑːrsəni//ɡrændˈlɑːsəni/

دزدی بزرگ، سرقت اموال پر قیمت (رجوع شود به: larceny)، سرقت عظیم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the theft of goods or property exceeding a certain amount of money set by law. (Cf. petty larceny.)

جمله های نمونه

1. Dukes Bpleaded guilty to attempted grand larceny last month.
[ترجمه گوگل]دوکز به دلیل تلاش برای سرقت بزرگ در ماه گذشته مجرم شناخته شد
[ترجمه ترگمان]اون \"دوک های عسلی\" مجرم بوده تا یه سرقت بزرگ از ماه پیش انجام بده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was put in jail for grand larceny.
[ترجمه گوگل]او را به جرم سرقت بزرگ به زندان انداختند
[ترجمه ترگمان]اون به خاطر سرقت بزرگ به زندان افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The man was put in jail for grand larceny.
[ترجمه گوگل]این مرد به جرم سرقت بزرگ به زندان افتاد
[ترجمه ترگمان] اون مرد برای دزدی به زندان افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The man was imprisoned for grand larceny.
[ترجمه گوگل]این مرد به جرم سرقت بزرگ به زندان افتاد
[ترجمه ترگمان]اون مرد برای سرقت بزرگ زندانی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Haggerman now faces two to 20 years in prison on grand larceny charges.
[ترجمه گوگل]هاگرمن اکنون به اتهام سرقت بزرگ با 2 تا 20 سال زندان مواجه است
[ترجمه ترگمان]Haggerman در حال حاضر به ۲ تا ۲۰ سال زندان در زندان متهم میشن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Acting on a complaint by the co-workers, police arrested Ospina Tuesday night on charges of grand larceny.
[ترجمه گوگل]پلیس طبق شکایت همکاران سه شنبه شب اوسپینا را به اتهام سرقت بزرگ دستگیر کرد
[ترجمه ترگمان]پلیس در روز سه شنبه Ospina را به اتهام سرقت، دستگیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. First he established the fact that Whittet had been convicted of grand larceny.
[ترجمه گوگل]ابتدا او این واقعیت را ثابت کرد که ویتت به جرم سرقت بزرگ محکوم شده است
[ترجمه ترگمان]ابتدا این حقیقت را ثابت کرد که Whittet به سرقت بزرگ محکوم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• (law) grand theft, theft of property (ncluding money) valued above a certain amount

پیشنهاد کاربران

noun
[noncount]
US law :
the crime of stealing something that is very valuable —called also grand theft
دزدی چیزی که قیمت بسیار بالایی دارد - سرقت بزرگ - همون Grand Theft
در مقابلش petit larceny میاد
لار سِنی

بپرس