grand jury

/ˈɡrændˈdʒʊri//ɡrændˈdʒʊəri/

(حقوق) هیات منصفه ی عالی (مرکب از بیش از دوازده نفر عضو که از میان شهروندان گزیده می شوند)، هیئت منصفه عالی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a jury of twelve to thirty-three citizens who are gathered to determine whether there is enough evidence against accused persons to indict them and bring them to trial.

جمله های نمونه

1. They have already given evidence before a grand jury in Washington.
[ترجمه گوگل]آنها قبلاً در برابر هیئت منصفه بزرگ در واشنگتن شهادت داده اند
[ترجمه ترگمان]آن ها قبلا در محضر یک هیات منصفه عالی در واشنگتن شهادت داده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The grand jury presented many offenses.
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه بزرگ جرایم بسیاری را ارائه کرد
[ترجمه ترگمان]هیات منصفه عالی جرایم زیادی را نشان داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Last month, a federal grand jury began mulling evidence in the case.
[ترجمه گوگل]ماه گذشته، هیئت منصفه فدرال شروع به بررسی شواهد در این پرونده کرد
[ترجمه ترگمان]ماه پیش، یه هیات منصفه فدرال داره به مدارک در مورد پرونده رسیدگی میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He was summoned to testify before a grand jury.
[ترجمه گوگل]او برای شهادت در مقابل هیئت منصفه فراخوانده شد
[ترجمه ترگمان]او را احضار کردند تا در مقابل هیئت منصفه شهادت دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If the grand jury indicts the suspect, he will go to trial.
[ترجمه گوگل]اگر هیئت منصفه متهم را متهم کند، او به دادگاه می رود
[ترجمه ترگمان]اگه هیات منصفه شک کنه که اون به دادگاه میره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He was indicted by a grand jury on two counts of murder.
[ترجمه گوگل]او توسط هیئت منصفه به دو فقره قتل متهم شد
[ترجمه ترگمان]اون توسط یه هیات منصفه در دو مورد قتل متهم شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was a member of the Shropshire grand jury and frequently acted on behalf of his parish in legal matters.
[ترجمه گوگل]او یکی از اعضای هیئت منصفه بزرگ Shropshire بود و اغلب به نمایندگی از محله خود در امور حقوقی عمل می کرد
[ترجمه ترگمان]او عضو هییت داوران grand Shropshire بود و اغلب به نمایندگی از ناحیه خود در امور قانونی عمل می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A grand jury accused the police department of being brutal and corrupt.
[ترجمه گوگل]یک هیئت منصفه، اداره پلیس را به بی رحمی و فساد متهم کرد
[ترجمه ترگمان]یک هیات منصفه عالی، اداره پلیس را به فساد و فساد متهم کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The grand jury also named President Nixon as a co-conspirator, though he was not indicted.
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه همچنین رئیس جمهور نیکسون را به عنوان یکی از توطئه‌گران معرفی کرد، هرچند که وی متهم نشد
[ترجمه ترگمان]هیات منصفه عالی همچنین رئیس جمهور نیکسون را به عنوان یک مبارز متهم کرد، هر چند که او تحت تعقیب نبوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The grand jury indicted Aronoff, R-Cincinnati, and Riffe, D-Wheelersburg, on two counts of filing a false statement.
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه عالی آرونوف، آر-سینسیناتی، و ریف، دی-ویلرزبورگ را به دو اتهام ارائه یک اظهارنامه نادرست متهم کرد
[ترجمه ترگمان]هیات منصفه عالی آرنوف، R - سینسیناتی، و Riffe، D - Wheelersburg را بر دو اتهام پر کردن یک عبارت نادرست تحت تعقیب قرار دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A grand jury was convened which indicted only two men, not for lynching, but for breaking into the jail.
[ترجمه گوگل]یک هیئت منصفه بزرگ تشکیل شد که فقط دو مرد را نه به خاطر لینچ، بلکه به خاطر نفوذ به زندان متهم کرد
[ترجمه ترگمان]یک هیات ژوری تشکیل جلسه تشکیل داده که فقط دو مرد و نه برای کشت و کشتار، بلکه به خاطر شکستن زندان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Being called before a grand jury does not mean a witness has done anything wrong.
[ترجمه گوگل]احضار شدن در برابر هیئت منصفه به این معنی نیست که شاهد کار اشتباهی انجام داده است
[ترجمه ترگمان]قبل از این که یک قاضی بزرگ به این معنی باشد که شاهدی نیست، هیچ کار اشتباهی انجام نداده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The grand jury today heard testimony from numerous witnesses.
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه بزرگ امروز شهادت بسیاری از شاهدان را شنید
[ترجمه ترگمان]هیات منصفه امروز شهادت دادن از شاهدها رو شنیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A federal grand jury will probe into the financial dealings between the two men.
[ترجمه گوگل]یک هیئت منصفه بزرگ فدرال در مورد معاملات مالی بین این دو مرد تحقیق خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]یک هیات منصفه عالی فدرال در رابطه با معاملات مالی بین این دو نفر تحقیق خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[حقوق] هیأت عالی منصفه

انگلیسی به انگلیسی

• jury which decides whether the available evidence warrants bringing an accused person to trial
a grand jury is a jury, usually in the united states, which considers a criminal case in order to decide if someone should be tried in a court of law.

پیشنهاد کاربران

in the US, a group of people who decide if a person who has been charged with a crime should be given a trial in a law court
در ایالات متحده، گروهی از مردم که تصمیم می گیرند فردی که متهم به جرم شده در دادگاه حقوقی محاکمه شود یا خیر، هیات منصفه
...
[مشاهده متن کامل]

In March 1998, shortly before Tripp was scheduled to appear before the grand jury in the Lewinsky investigation, Assistant Secretary of Defense for Public Affairs Kenneth Bacon and his deputy, Clifford Bernath, leaked how Tripp had answered that question to Jane Mayer of The New Yorker.

منابع• https://dictionary.cambridge.org/dictionary/english/grand-jury

بپرس