grammatical meaning ( زبانشناسی )
واژه مصوب: معنای دستوری
تعریف: معنایی از واحد واژگانی که طبقه ای محدود از عناصر مانند شخص و شمار و جنس را در بر می گیرد و به صرف و نحو زبان مربوط است
واژه مصوب: معنای دستوری
تعریف: معنایی از واحد واژگانی که طبقه ای محدود از عناصر مانند شخص و شمار و جنس را در بر می گیرد و به صرف و نحو زبان مربوط است