grammarian

/ɡrəˈmeərɪən//ɡrəˈmeərɪən/

معنی: متخصص دستور زبان
معانی دیگر: ویژه گر دستور زبان، گرامر دان، متخصص صرف و نحو، دستورنویس

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who specializes in the study or teaching of grammar.

جمله های نمونه

1. It is also typically the case that the grammarian will have constructed the sentence or sentences he uses as examples.
[ترجمه گوگل]همچنین معمولاً چنین است که دستور زبان جمله یا جملاتی را که به عنوان مثال استفاده می کند ساخته است
[ترجمه ترگمان]همچنین به طور معمول این مورد وجود دارد که دستور زبان، جمله یا عباراتی را که به عنوان مثال استفاده می کند، بنا کرده باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He is a grammarian, a swordsman, a musician with a predilection for the fugue.
[ترجمه گوگل]او یک دستور زبان، یک شمشیرزن، یک موسیقیدان است که تمایل زیادی به فوگ دارد
[ترجمه ترگمان]او یک grammarian، یک استاد شمشیربازی، یک موسیقی دان با a برای the
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But the grammarian is tongue-tied without his labels: noun, adjective, verb, adverb, conjunction, pronoun.
[ترجمه گوگل]اما گرامر بدون برچسب هایش زبان بسته است: اسم، صفت، فعل، قید، ربط، ضمیر
[ترجمه ترگمان]اما دستور زبان، زبان، بدون برچسب خود، بسته شده است: اسم، صفت، فعل، قید، conjunction، pronoun
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The Danish grammarian Jespersen first proposed the idea in 188
[ترجمه گوگل]دستور زبان دانمارکی جسپرسن برای اولین بار این ایده را در سال 188 مطرح کرد
[ترجمه ترگمان]The، استاد دستور زبان دانمارکی، ابتدا این ایده را در ۱۸۸ ارائه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A grammarian knows, or is at least supposed to know ( all about ) grammar.
[ترجمه گوگل]یک دستور زبان گرامر را می داند یا حداقل قرار است (همه چیز در مورد) را بداند
[ترجمه ترگمان]یک دستور زبان، یا حداقل قرار است که دستور زبان را بداند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Caesar is not above the grammarian.
[ترجمه گوگل]سزار بالاتر از دستور زبان نیست
[ترجمه ترگمان]سزار از دستور زبان دستور زبان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. More than one grammarian have treated this subject.
[ترجمه گوگل]بیش از یک دستور زبان به این موضوع پرداخته اند
[ترجمه ترگمان]بیش از یک دستور زبان، این موضوع را درمان کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Indian grammarian. His Ashtadhyayi, one of the first works of descriptive linguistics, presents grammatical rules for Sanskrit.
[ترجمه گوگل]دستور زبان هندی اشتادهیایی او که یکی از اولین آثار زبان شناسی توصیفی است، قواعد دستوری را برای سانسکریت ارائه می کند
[ترجمه ترگمان]دستور زبان هندی Ashtadhyayi، یکی از اولین آثار زبان شناسی توصیفی، قواعد دستوری سانسکریت را ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The famous grammarian Henry Fowler had a term for them: false scents.
[ترجمه گوگل]دستور زبان معروف هنری فاولر برای آنها اصطلاحی داشت: رایحه های دروغین
[ترجمه ترگمان]The معروف، هنری فاولر این گونه برایشان واژه خاصی داشت: بوهای کاذب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Greek grammarian who taught at Rhodes and Rome and wrote an influential synthesis of Greek grammar, the Art of Grammar.
[ترجمه گوگل]دستور زبان یونانی که در رودس و رم تدریس کرد و ترکیبی تأثیرگذار از دستور زبان یونانی به نام هنر گرامر نوشت
[ترجمه ترگمان]استاد دستور زبان یونانی که در رودس و رم تعلیم داده شد و یک ترکیب موثر از دستور زبان یونانی، هنر دستور زبان، نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I love being the grammarian.
[ترجمه گوگل]من عاشق گرامر بودن هستم
[ترجمه ترگمان]خیلی دوست دارم که تاس فی باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For his work, Kanthan has returned to the best known Sanskrit grammarian, Panini.
[ترجمه گوگل]کانتان برای کار خود به معروف ترین دستور زبان سانسکریت، پانینی، بازگشته است
[ترجمه ترگمان]kanthan برای کار خود به مشهورترین زبان دستور زبان سانسکریت، Panini بازگشته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. All this was emblematic, meant as a memory aid for the budding grammarian.
[ترجمه گوگل]همه اینها نمادین بود و به عنوان کمکی به خاطره برای دستور زبان نوپا بود
[ترجمه ترگمان]همه این ها حاکی از emblematic بود، به این معنا بود که به عنوان یک کمک حافظه به دنبال the تاس فی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The rights of nation and of king sink into question of if grammarian discuss them .
[ترجمه گوگل]اگر دستور زبان درباره آنها صحبت کند، حقوق ملت و پادشاه زیر سوال می رود
[ترجمه ترگمان]حقوق ملت و پادشاه در صورت بحث درباره آن ها مورد بحث قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

متخصص دستور زبان (اسم)
grammarian

انگلیسی به انگلیسی

• one who specializes in grammar
a grammarian is a person who specializes in studying and writing books about grammar.

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
فعل ( verb ) : _
اسم ( noun ) : grammar / grammarian
صفت ( adjective ) : grammatical
قید ( adverb ) : grammatically
grammarian ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: دستوری 1
تعریف: کسی که تخصص او در حوزۀ دستور است |||متـ . دستورنویس
متخصص دستور زبان

بپرس