grained


دانه دار، بافته، ریز باف، درشت باف

جمله های نمونه

1. The painter uses a grained canvas that absorbs a lot of paint.
[ترجمه گوگل]نقاش از بوم دانه دانه ای استفاده می کند که رنگ زیادی را به خود جذب می کند
[ترجمه ترگمان]نقاش از یک بوم دانه ریز استفاده می کند که رنگ بسیاری را جذب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The records are even finer grained than that: cold, bump, points of light, waiting.
[ترجمه گوگل]رکوردها حتی از آن هم ریزتر هستند: سرد، برآمدگی، نقاط نورانی، انتظار
[ترجمه ترگمان]رکوردها حتی finer از این هستند: سرد، bump، نقطه نور، انتظار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The former are usually coarse grained; the latter, fine grained or glassy.
[ترجمه گوگل]اولی ها معمولا دانه درشت هستند دومی، دانه ریز یا شیشه ای
[ترجمه ترگمان]اولی معمولا ریز دانه است؛ دومی، ریز دانه و یا شیشه ای است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The walls were mostly slate, apparently quite normal, grained rock produced by a perfectly standard physical process of alluvial deposition.
[ترجمه گوگل]دیوارها عمدتاً تخته سنگی، ظاهراً کاملاً معمولی، سنگ دانه‌دار بودند که توسط فرآیند فیزیکی کاملاً استاندارد رسوب‌گذاری آبرفتی تولید می‌شدند
[ترجمه ترگمان]دیوارها تقریبا کامل بودند، به ظاهر کاملا عادی بودند، سنگ دانه grained که با یک فرآیند فیزیکی کاملا استاندارد رسوب alluvial تولید می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The gneisses are coarse grained and show much broader and less distinct foliation.
[ترجمه گوگل]گنیس ها دانه درشت هستند و برگ های بسیار گسترده تر و کمتر مشخص را نشان می دهند
[ترجمه ترگمان]The coarse هستند و much و less مشخص تری را نشان می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Coarse grained -- the functions are designed to minimize the number of calls between layers.
[ترجمه گوگل]دانه درشت -- عملکردها برای به حداقل رساندن تعداد تماس بین لایه ها طراحی شده اند
[ترجمه ترگمان]دانه های درشت از سنگ دانه های درشت برای به حداقل رساندن تعداد تماس ها بین لایه ها طراحی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Results Coarse and twist intermittently grained barium spots of mucous membrane folds in the disease area.
[ترجمه گوگل]نتایج: لکه‌های باریم دانه‌دار متناوب چین‌های غشای مخاطی در ناحیه بیماری را درشت می‌کند و می‌پیچد
[ترجمه ترگمان]نتایج سنگ دانه های درشت و پیچ دار به طرزی متناوب، لایه های غشا مخاطی را در این ناحیه بروز می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The key technique of hot carbon - fine grained steel strip consists in controlled rolling and controlled cooling.
[ترجمه گوگل]تکنیک کلیدی نوار فولادی کربن داغ - ریزدانه شامل نورد کنترل شده و خنک کننده کنترل شده است
[ترجمه ترگمان]تکنیک اصلی نوار فولادی پلاستیک شدید دارای کنترل کنترل شده و خنک کننده کنترل شده می باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The uniform ultra - fine grained copper was prepared by asymmetrical accumulative rolling bonding ( AARB ) and anneal.
[ترجمه گوگل]مس فوق ریز دانه یکنواخت با اتصال نورد تجمعی نامتقارن (AARB) و آنیل تهیه شد
[ترجمه ترگمان]این مس grained با دقت فوق العاده، توسط اتصال چرخشی نامتقارن و نامتقارن (AARB)و anneal تهیه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Woods birdseye maple forearm with a very tight grained maple handle a Red Amboyna Butt sleeve.
[ترجمه گوگل]ساعد افرا Woods birdseye با دسته افرا دانه بندی شده بسیار تنگ و آستین ته قنداق قرمز Amboyna
[ترجمه ترگمان]وودز birdseye forearm را با یک دسته بسیار سفت و باریک و یک آستین قرمز Amboyna بوت کنار هم قرار می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The white, close grained wood of one of these trees.
[ترجمه گوگل]چوب سفید و دانه نزدیک یکی از این درختان
[ترجمه ترگمان]جنگل سفید و نزدیک یکی از این درخت ها
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It is typically mild, finely grained, smokey cooked salami.
[ترجمه گوگل]این سالامی معمولاً ملایم، دانه ریز و دودی پخته شده است
[ترجمه ترگمان]این سوسیس typically ظریف و ظریف است و سوسیس salami است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. A fine - grained whetstone for giving a keen edge a cutting tool.
[ترجمه گوگل]سنگ آهن ریز دانه برای دادن لبه تیز به ابزار برش
[ترجمه ترگمان]یک سنگ تیز و سنگ تیز برای دادن لبه تیز به ابزار برش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Intercalation of massive, fine grained deposits suggests offshore transport of carbonate mud by suspension.
[ترجمه گوگل]در هم آمیختن ذخایر عظیم و ریزدانه نشان دهنده حمل و نقل دریایی گل کربناته توسط سوسپانسیون است
[ترجمه ترگمان]intercalation از رسوبات حجیم و ریز، حمل و نقل دریایی از گل کربناته را با تعلیق پیشنهاد می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• separated into granules
grained is used after adjectives and adverbs to describe substances that consist of particles of a particular size.

پیشنهاد کاربران