grafting


معنی: پیوند
معانی دیگر: عمل پیوند زدن، قلمه شیمى : پیوندزنى

جمله های نمونه

1. tissue grafting
پیوند بافتنی

2. Even grafting new blood vessels in place of the diseased coronary arteries has been tried.
[ترجمه گوگل]حتی پیوند عروق خونی جدید به جای شریان های کرونری بیمار نیز آزمایش شده است
[ترجمه ترگمان]حتی پیوند رگ های جدید به جای عروق کرونری بیمار، مورد آزمایش قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The technique involves grafting a very thin slice of bone onto the damaged knee.
[ترجمه گوگل]این تکنیک شامل پیوند زدن یک برش بسیار نازک از استخوان بر روی زانوی آسیب دیده است
[ترجمه ترگمان]این روش شامل پیوند دادن یک تکه بسیار نازک استخوان به زانوی آسیب دیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. All grafting techniques depend on preparing matching surfaces at the ends of stock and scion so that they quickly fuse.
[ترجمه گوگل]تمام تکنیک های پیوند به آماده سازی سطوح منطبق در انتهای استوک و پیوندک بستگی دارد تا به سرعت جوش بخورند
[ترجمه ترگمان]تمام تکنیک های قلمه زنی به آماده سازی سطوح تطابق در انتهای سهام و قلمه بستگی دارد تا آن ها به سرعت با هم ترکیب شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Researchers say the grafting of pancreatic cells may eventually free many from daily injections.
[ترجمه گوگل]محققان می گویند پیوند سلول های پانکراس ممکن است در نهایت بسیاری از افراد را از تزریق روزانه رها کند
[ترجمه ترگمان]محققان می گویند که پیوند سلول های لوزالمعده ممکن است در نهایت بسیاری از تزریقات روزانه را آزاد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Examples of bench grafting styles are: Jupiter.
[ترجمه گوگل]نمونه هایی از سبک های پیوند نیمکتی عبارتند از: مشتری
[ترجمه ترگمان]مثال هایی از سبک های پیوند نیمکت عبارتند از: مشتری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. We tested this by grafting the tip of a limb bud to the flank of the embryo.
[ترجمه گوگل]ما این را با پیوند زدن نوک یک جوانه اندام به پهلوی جنین آزمایش کردیم
[ترجمه ترگمان]ما این را با پیوند دادن نوک یک غنچه عضو به پهلوی جنین آزمایش کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. By grafting in another eyecup another lens can be induced to form from the overlying layer.
[ترجمه گوگل]با پیوند زدن در کاسه چشمی دیگر می توان عدسی دیگری را از لایه پوشاننده ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]با پیوند در یک لنز دیگر، یک لنز دیگر می تواند از لایه بالایی شکل بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Bench grafting Cuttings of both rootstocks and scion are taken in autumn and stored until mid or late winter.
[ترجمه گوگل]پیوند نیمکتی قلمه های هر دو پایه و پیوندک در پاییز برداشته می شوند و تا اواسط یا اواخر زمستان نگهداری می شوند
[ترجمه ترگمان]Bench grafting از هر دو قلمه و قلمه در فصل پاییز گرفته می شوند و تا وسط زمستان یا اواخر زمستان نگهداری می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Grafting can join scions with desirable qualities to rootstock A graft can be cut several ways.
[ترجمه گوگل]پیوند می تواند پیوندک هایی با کیفیت مطلوب را به پایه پیوند دهد
[ترجمه ترگمان]Grafting می توانند با ویژگی های مطلوب نهال های زیر زمینی که یک پیوند می تواند به چندین طریق کاهش یابد، بپیوندند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There were 1 case bone grafting failure because of osteomyelitis and 2 cases aclusion.
[ترجمه گوگل]1 مورد نارسایی پیوند استخوان به دلیل استئومیلیت و 2 مورد اکلوژن بود
[ترجمه ترگمان]به دلیل of و ۲ مورد aclusion، یک شکست پیوند استخوان وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Progressing plasma treatment and grafting acrylic acid ( AA ) by plasma solicitation were studied.
[ترجمه گوگل]پیشرفت درمان پلاسما و پیوند اسید اکریلیک (AA) با درخواست پلاسما مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه ترگمان]محلول پلاسمای progressing و acrylic grafting (AA)با درخواست پلاسما مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Myoblast Autologous Grafting in Ischemic Cardiomyopathy ( MAGIC ) trial: first randomized placebo - controlled study of myoblast transplantation.
[ترجمه گوگل]کارآزمایی پیوند اتولوگ میوبلاست در کاردیومیوپاتی ایسکمیک (MAGIC): اولین مطالعه تصادفی کنترل شده با دارونما در مورد پیوند میوبلاست
[ترجمه ترگمان]The Autologous Grafting (جادوی سحر و جادو): اولین مطالعه تصادفی تک placebo تک controlled در پیوند myoblast
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Scrotal defects closed by split - thickness skin grafting.
[ترجمه گوگل]عیوب کیسه بیضه با پیوند پوست با ضخامت تقسیم می شود
[ترجمه ترگمان]نقص های Scrotal با پیوند پوست جدا از شکاف بسته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The grafting and cutting propagation tests Ulmus pumila cv.
[ترجمه گوگل]آزمایش تکثیر پیوند و برش Ulmus pumila cv
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها بر روی قلمه زدن و برش، ulmus pumila cv را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پیوند (اسم)
graft, connection, linkage, union, synthesis, slur, link, nexus, confederacy, grafting, hyphen, ligament, zonule

تخصصی

[شیمی] پیوندزنی

انگلیسی به انگلیسی

• implantation (horticulture); transplantation

پیشنهاد کاربران

grafting ( کشاورزی - علوم باغبانی )
واژه مصوب: پیوندزنی
تعریف: ایجاد گیاه جدید از ترکیب بخش هایی از دو یا چند گیاه مختلف|||متـ . پیوند 6
عمل پیوند

بپرس