graduated


معنی: مدرج، مشمول مالیات تصاعدی، پله پله

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
(1) تعریف: arranged in successive stages.

(2) تعریف: divided according to units of measurement.

جمله های نمونه

1. graduated income tax
مالیات بردرآمد تصاعدی

2. john graduated from medical school
جان از دانشکده ی طب فارغ التحصیل شد.

3. this college has graduated many fine engineers
این دانشگاه تعداد زیادی مهندس خوب تحویل جامعه داده است.

4. The university graduated 500 students last year.
[ترجمه گوگل]این دانشگاه سال گذشته 500 دانشجو فارغ التحصیل کرد
[ترجمه ترگمان]این دانشگاه سال گذشته ۵۰۰ دانشجو را فارغ التحصیل کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. She graduated from an American college.
[ترجمه گوگل]او از یک کالج آمریکایی فارغ التحصیل شد
[ترجمه ترگمان]او از کالج آمریکایی فارغ التحصیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She graduated from Cambridge with a degree in law.
[ترجمه گوگل]او در رشته حقوق از کمبریج فارغ التحصیل شد
[ترجمه ترگمان]او با مدرک وکالت از کمبریج فارغ التحصیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. An income tax is graduated so that people who make more money pay a higher rate of taxes.
[ترجمه گوگل]مالیات بر درآمد فارغ التحصیل می شود تا افرادی که درآمد بیشتری دارند، نرخ مالیات بالاتری بپردازند
[ترجمه ترگمان]مالیات بر درآمد به این ترتیب فارغ التحصیل می شود و افرادی که پول بیشتری کسب می کنند میزان مالیات بالاتری پرداخت می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He graduated from Little Rock High in 198
[ترجمه گوگل]او در سال 198 از لیتل راک High فارغ التحصیل شد
[ترجمه ترگمان]او از دبیرستان لیتل راک در ۱۹۸ فارغ التحصیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The salary scale is graduated so that you get more money each year.
[ترجمه گوگل]مقیاس حقوق درجه بندی می شود تا هر سال پول بیشتری دریافت کنید
[ترجمه ترگمان]مقیاس حقوق فارغ التحصیل می شود تا شما هر سال پول بیشتری دریافت کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Is this ruler graduated in centimeters?
[ترجمه گوگل]آیا این خط کش برحسب سانتی متر مدرج است؟
[ترجمه ترگمان]آیا این خط کش از سانتی متر فارغ التحصیل شده است؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In 198 American universities graduated a record number of students with degrees in computer science.
[ترجمه گوگل]در 198 دانشگاه آمریکا، تعداد بی‌سابقه‌ای از دانشجویان با مدرک علوم کامپیوتر فارغ‌التحصیل شدند
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۸ دانشگاه آمریکایی تعداد زیادی دانشجو با مدرک علوم کامپیوتر فارغ التحصیل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He was graduated from a normal college.
[ترجمه گوگل]او از یک کالج عادی فارغ التحصیل شد
[ترجمه ترگمان]از یه دانشگاه معمولی فارغ التحصیل شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He graduated with a good degree, only to join the ranks of the unemployed.
[ترجمه گوگل]او با مدرک تحصیلی خوب فارغ التحصیل شد و به جمع بیکاران پیوست
[ترجمه ترگمان]او با مدرک تحصیلی فارغ التحصیل شد و تنها برای پیوستن به صفوف بیکاران فارغ التحصیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He graduated with a GPA of
[ترجمه گوگل]او با معدل فارغ التحصیل شد
[ترجمه ترگمان]او با مدرک GPA فارغ التحصیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مدرج (صفت)
gradient, scaled, graduated

مشمول مالیات تصاعدی (صفت)
graduated

پله پله (صفت)
graduated

تخصصی

[ریاضیات] درجه بندی شده، مدرج

انگلیسی به انگلیسی

• having an academic diploma or degree; separated into regular stages; increasing as the taxed amount increases (relating to taxation under which those with the greatest income pay the highest tax percentage); indicated with lines to make measurement possible
graduated is used to describe something that increases by regular amounts or grades.

پیشنهاد کاربران

✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: Arranged in steps or levels 📏
🔍 مترادف: Tiered
✅ مثال: The graduated cylinder was used to measure the volume of liquids accurately.
میتونیم به این صورت استفاده کنیم؟؟؟
Graduated from master of phi academy
قبول شدن ، فارغ التحصیل شدن
( صفت )
1 - فارغ التحصیل شده
2 - درجه بندی شده ، مدرج
تحصیل کرده
درجه بندی شده . تصاعدی
پایان هر دوره
دانش آموخته
به درجه بالا رسیده، فارغ التحصیل
مدرج
درجه بندی. طبقه بندی. رده بندی کردن. لیسانسیه

فارغ التحصیل شدن
صاحب درجه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس