gradualism

/ˈɡrædʒəwəˌlɪzəm//ˈɡrædʒuəlɪzəm/

تدریج گرایی، اعتقاد به اصلاح تدریجی سیاسی و اجتماعی (بر عکس انقلاب گرایی)، رعایت اصول تدریج

بررسی کلمه

اسم ( noun )
مشتقات: gradualistic (adj.), gradualist (n.)
• : تعریف: the belief, principle, or policy of attaining a change in something, such as political structure, through slow stages rather than drastic steps.

جمله های نمونه

1. It rejects pragmatic gradualism in favour of grand design: its ideas are described as a Vision of 200
[ترجمه گوگل]این طرح تدریجی عملگرایانه را به نفع طراحی بزرگ رد می کند: ایده های آن به عنوان چشم انداز 200 توصیف می شود
[ترجمه ترگمان]این روش gradualism واقع گرایانه را به نفع طراحی بزرگ رد می کند: ایده های آن به عنوان چشم انداز ۲۰۰ توصیف می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The gradualism of concession merely shores up the essentials of the established system by creating an illusion as to the possibilities of change.
[ترجمه گوگل]تدريجي امتياز صرفاً با ايجاد توهمي در مورد امكان تغيير، اساسات نظام مستقر را تقويت مي كند
[ترجمه ترگمان]واگذاری امتیاز صرفا به سواحل ضروری و اساسی سیستم با ایجاد یک توهم به عنوان امکان تغییر در نظر گرفته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Gradualism had failed to secure the collaboration of masters or their agents in educating or providing religious instruction for the slaves.
[ترجمه گوگل]تدریج گرایی نتوانسته بود همکاری اربابان یا کارگزاران آنها را در آموزش یا ارائه آموزش های دینی برای بردگان تضمین کند
[ترجمه ترگمان]gradualism نتوانسته بود هم کاری استادان یا ماموران خود را در زمینه آموزش یا فراهم آوردن تعلیمات مذهبی برای بردگان به دست آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The existence of displacement costs also counsels gradualism in the removal of existing trade barriers.
[ترجمه گوگل]وجود هزینه های جابجایی همچنین به تدریج در رفع موانع تجاری موجود توصیه می کند
[ترجمه ترگمان]وجود هزینه های جابجایی نیز به gradualism در حذف موانع تجاری موجود کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Optimists believe that gradualism will make the current liberalization last longer than the euphoric, but ultimately failed, experiences of the past.
[ترجمه گوگل]خوش بینان بر این باورند که تدریج گرایی باعث می شود که آزادسازی فعلی بیشتر از تجربیات سرخوشانه، اما در نهایت شکست خورده گذشته دوام بیاورد
[ترجمه ترگمان]Optimists بر این باورند که gradualism اخیر آزادسازی کنونی را طولانی تر از the خواهد کرد، اما در نهایت شکست خورد، تجربیات گذشته را تجربه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Gradualism dictates the Chinese approach to most policy measures.
[ترجمه گوگل]تدريج گرايي رويكرد چيني ها را به بيشتر اقدامات سياستي ديكته مي كند
[ترجمه ترگمان]gradualism رویکرد چین برای اغلب اقدامات سیاسی را دیکته می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I would err on the side of gradualism and do it in stages.
[ترجمه گوگل]من در سمت تدریجی بودن اشتباه می کنم و آن را در مراحل انجام می دهم
[ترجمه ترگمان]من در کنار of مرتکب خطا می شوم و این کار را در مراحل انجام می دهم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. "I believe in gradualism, " he told me. China's gradualist approach to economic policy has been a big part of its success.
[ترجمه گوگل]او به من گفت: «من به تدریج گرایی اعتقاد دارم رویکرد تدریجی چین به سیاست اقتصادی بخش بزرگی از موفقیت آن بوده است
[ترجمه ترگمان]او به من گفت: \" من به gradualism اعتقاد دارم \" رویکرد gradualist چین به سیاست اقتصادی بخش بزرگی از موفقیت آن بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Besides, his own party's do-or-die tendency will now be vigilant against any hint of gradualism.
[ترجمه گوگل]بعلاوه، گرایش انجام بده یا بمیر حزب خود او اکنون در برابر هرگونه نشانه ای از تدریج گرایی هوشیار خواهد بود
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، در حال حاضر حزب خود یا تمایل خود به مرگ در برابر هر نشانه ای از gradualism هوشیار خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. But now that we are the ones in crisis and in need of shock therapy, everyone is preaching gradualism.
[ترجمه گوگل]اما اکنون که ما دچار بحران هستیم و نیازمند شوک درمانی هستیم، همه در حال موعظه تدریجی بودن هستند
[ترجمه ترگمان]اما اکنون که ما در بحران و نیاز به درمان شوک هستیم، همه در حال موعظه گری هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Professor Blight then describesthemovement towards radical abolitionism, stopping brieflyoncolonization and gradualism before introducing the character and ideology of William Lloyd Garrison.
[ترجمه گوگل]پروفسور بلایت سپس حرکت به سمت الغای رادیکال را توصیف می کند، قبل از معرفی شخصیت و ایدئولوژی ویلیام لوید گاریسون، توقف کوتاه استعمار و تدریجی گرایی را توصیف می کند
[ترجمه ترگمان]سپس پروفسور Blight به سمت abolitionism تندرو رفت، brieflyoncolonization و gradualism را قبل از معرفی شخصیت و ایدئولوژی ویلیام لوید Garrison متوقف کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. America of the fierce urgency of Now. This is no time to engage in the luxury of cooling off or to take the tranquilizing drug of gradualism.
[ترجمه گوگل]آمریکا از فوریت شدید اکنون این زمان برای درگیر شدن در تجملات خنک شدن یا مصرف داروی آرام بخش تدریجی نیست
[ترجمه ترگمان]آمریکا از ضرورت شدید همین حالا این زمان برای درگیر شدن در تجمل خنک کردن یا گرفتن داروی tranquilizing of نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I wish in no way to impugn the potential validity of gradualism.
[ترجمه گوگل]به هیچ وجه نمی‌خواهم اعتبار بالقوه تدریج‌گرایی را به چالش بکشم
[ترجمه ترگمان]من به هیچ وجه نمی خواهم اعتبار بالقوه gradualism را فاش کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Partly because the gerontocratic leadership of Leonid Brezhnev failed to start reforms in the early 1970s, when gradualism might have had a chance of succeeding.
[ترجمه گوگل]تا حدودی به این دلیل که رهبری ژرونتوکراتیک لئونید برژنف در آغاز اصلاحات در اوایل دهه 1970 شکست خورد، زمانی که تدریجگرایی ممکن بود شانس موفقیت را داشته باشد
[ترجمه ترگمان]تا حدی به این دلیل که رهبری gerontocratic (لئونید برژنف)در آغاز اصلاحات در اوایل دهه ۱۹۷۰ ناموفق بود، زمانی که ممکن بود gradualism شانس موفقیت داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[زمین شناسی] تکامل تدریجی

انگلیسی به انگلیسی

• practice of gradually bringing about change
gradualism is the policy of trying to change a situation or achieve a goal slowly rather than quickly or violently.

پیشنهاد کاربران

gradualism ( n ) ( ɡr�dʒuəˌlɪzəm ) =a policy of gradual change in society rather than sudden change or revolution, gradualist ( n ) ( ɡr�dʒuəlɪst )
gradualism
پیوسته انگاری

بپرس