gradate

/ˈɡreɪdeɪt//ɡrəˈdeɪt/

معنی: بتدریج بارنگ دیگرامیختن، درجه بندی کردن، تدریجا عمل کردن یا شدن
معانی دیگر: (به تدریج و به طور غیر محسوس) دگرگون شدن یا کردن، تغییر رنگ دادن، بتدریج و بطور غیر محسوس تغییر رنگ دادن، مخلوط کردن

بررسی کلمه

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: gradates, gradating, gradated
• : تعریف: to pass almost imperceptibly from one degree to another, as in shades of color.

مترادف ها

به تدریج با رنگ دیگر آمیختن (فعل)
gradate

درجه بندی کردن (فعل)
grade, graduate, gradate

تدریجا عمل کردن یا شدن (فعل)
gradate

تخصصی

[ریاضیات] درجه بندی کردن

انگلیسی به انگلیسی

• do gradually; change gradually; mix gradually

پیشنهاد کاربران

بپرس