grad

/ˈɡræd//ˈɡræd/

مخفف: فارغ التحصیل، آموخته، دانش آموخته

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (informal) someone who has graduated from a school; graduate.
مشابه: graduate

جمله های نمونه

1. He has thrived professionally and persuaded a Princeton grad to marry him.
[ترجمه گوگل]او از نظر حرفه ای پیشرفت کرده و یک فارغ التحصیل پرینستون را متقاعد کرده که با او ازدواج کند
[ترجمه ترگمان]او به صورت حرفه ای شکوفا شد و یک فارغ التحصیل پرینستون را متقاعد کرد که با او ازدواج کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Boone -- like Ted Williams, a Hoover High grad -- is less likely to make such a mistake, however.
[ترجمه گوگل]بون - مانند تد ویلیامز، فارغ التحصیل هوور - احتمال کمتری دارد که چنین اشتباهی را مرتکب شود
[ترجمه ترگمان]بون - - مانند تد ویلیامز که فارغ التحصیل دبیرستان هوور است - - احتمال کمتری دارد که چنین اشتباهی مرتکب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The 38-year-old Berkeley grad may hold the keys to the engine.
[ترجمه گوگل]دانش آموخته 38 ساله برکلی ممکن است کلیدهای موتور را نگه دارد
[ترجمه ترگمان]این فارغ التحصیل ۳۸ ساله برکلی، ممکن است کلیدهای موتور را نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. About five years later, I was in grad school in upstate New York.
[ترجمه گوگل]حدود پنج سال بعد، من در دبیرستان در شمال ایالت نیویورک بودم
[ترجمه ترگمان]حدود ۵ سال بعد من تو دانشگاه نیویورک بودم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. After grad school, a series of grants allowed the peripatetic poet simply to write.
[ترجمه گوگل]پس از فارغ التحصیلی، مجموعه ای از کمک های مالی به شاعر مشاء اجازه می داد که به سادگی بنویسد
[ترجمه ترگمان]بعد از مدرسه، یک رشته از کمک های مالی به شاعر مورد علاقه اجازه داد که بنویسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They must go to grad school to calculate it.
[ترجمه گوگل]برای محاسبه آن باید به دبیرستان بروند
[ترجمه ترگمان]آن ها باید برای محاسبه آن به مدرسه بروند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Post grad degrees and firsts seemed the order of the day.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که درجه های پس از فارغ التحصیلی و اولین ها امری عادی باشد
[ترجمه ترگمان]درجه پس گراد و اولین لحظات، به نظر نظم روز می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I had dropped out of grad school at the beginning of the semester.
[ترجمه گوگل]در ابتدای ترم تحصیلی را رها کرده بودم
[ترجمه ترگمان]من در آغاز ترم از دانشگاه فارغ التحصیل شدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Should I drop out of grad school and move to Des Moines?
[ترجمه گوگل]آیا باید تحصیلات تکمیلی را رها کنم و به Des Moines بروم؟
[ترجمه ترگمان]آیا باید از مدرسه فارغ التحصیل شده و به \"دس Moines\" نقل مکان کنم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. It just got worse in grad school.
[ترجمه گوگل]فقط در مقطع کارشناسی ارشد بدتر شد
[ترجمه ترگمان] توی مدرسه فارغ التحصیل شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Molly: Sorry, I forgot. But applying to Grad school takes even longer.
[ترجمه گوگل]مولی: ببخشید یادم رفت اما درخواست برای Grad School حتی بیشتر طول می کشد
[ترجمه ترگمان] متاسفم، یادم رفته بود اما استفاده از یک مدرسه برای آخر سال بیشتر طول می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. It took the typical grad student four to five years to get a Ph.
[ترجمه گوگل]یک دانشجوی معمولی چهار تا پنج سال طول کشید تا مدرک دکترا بگیرد
[ترجمه ترگمان]این دانشگاه برای دریافت مدرک دکترا، چهار تا پنج سال از دانش آموزان این دانشگاه فارغ التحصیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. American grads may have more to look forward to than the average grad. 85% of the 2010 class graduated with internship experience.
[ترجمه گوگل]فارغ التحصیلان آمریکایی ممکن است انتظار بیشتری نسبت به دانش آموختگان متوسط ​​داشته باشند 85 درصد از کلاس 2010 با تجربه کارآموزی فارغ التحصیل شدند
[ترجمه ترگمان]grads آمریکایی ممکن است بیشتر از یک گراد به جلو نگاه کنند ۸۵ درصد از کلاس ۲۰۱۰ با تجربه دوره انترنی فارغ التحصیل شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. At the same time, I'm still a grad student at Renmin University of China; I don't only need to work, I also need to observe and to interview, going about my research from another angle.
[ترجمه گوگل]در همان زمان، من هنوز دانشجوی کارشناسی ارشد در دانشگاه رنمین چین هستم من فقط نیازی به کار ندارم، همچنین نیاز به مشاهده و مصاحبه دارم و از زاویه دیگری به تحقیق خود می پردازم
[ترجمه ترگمان]در عین حال، من دانشجوی فارغ التحصیل دانشگاه Renmin چین هستم؛ من تنها نیاز به کار دارم، همچنین نیاز به مشاهده و مصاحبه دارم، که در مورد تحقیقاتم از یک زاویه دیگر می روم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. JULIE: Well, Ross and I were in grad school together.
[ترجمه گوگل]جولی: خوب، من و راس با هم در دبیرستان بودیم
[ترجمه ترگمان]خب، من و راس با هم تو مدرسه بودیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[عمران و معماری] گراد
[ریاضیات] یک صدم زاویه ی قائمه، گراد

انگلیسی به انگلیسی

• one who has graduated from a college or university (slang)

پیشنهاد کاربران

بپرس