graciously


ازروی بخشندگی، لطفا

جمله های نمونه

1. He graciously acceded to our request.
[ترجمه گوگل]او با مهربانی درخواست ما را پذیرفت
[ترجمه ترگمان]او با مهربانی موافقت خود را پذیرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. All the guests were graciously served at the party.
[ترجمه گوگل]در این مهمانی از همه مهمانان پذیرایی شد
[ترجمه ترگمان]همه مهمانان با لطف و مهربانی در جشن شرکت کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He has lived graciously all his life.
[ترجمه گوگل]او تمام عمرش را با مهربانی زندگی کرده است
[ترجمه ترگمان]او در تمام زندگیش با کمال مهربانی زندگی کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She graciously accepted the flowers that were presented to her.
[ترجمه گوگل]او با مهربانی گلهایی را که به او تقدیم شده بود پذیرفت
[ترجمه ترگمان]او با مهربانی گل هایی را که به او هدیه داده بودند قبول کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hospitality at the Presidential guest house was graciously declined.
[ترجمه گوگل]مهمان نوازی در مهمانسرای ریاست جمهوری با مهربانی رد شد
[ترجمه ترگمان]مهمان نوازی از خانه مهمان ریاست جمهوری با لطف و بزرگواری رو به کاهش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She graciously accepted my apology.
[ترجمه گوگل]او با مهربانی عذر من را پذیرفت
[ترجمه ترگمان]او با مهربانی عذرخواهی مرا پذیرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She accepted their tribute graciously.
[ترجمه گوگل]او ادای احترام آنها را با مهربانی پذیرفت
[ترجمه ترگمان]She را با مهربانی پذیرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She graciously accepted our invitation.
[ترجمه گوگل]او با مهربانی دعوت ما را پذیرفت
[ترجمه ترگمان]او با مهربانی دعوت ما را پذیرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The ballerina has to behave as graciously and confidently as her partner.
[ترجمه گوگل]بالرین باید به اندازه شریک زندگی خود مهربانانه و با اعتماد به نفس رفتار کند
[ترجمه ترگمان]رقاصه باله باید با وقار و اطمینان به عنوان شریک او رفتار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Very graciously, she refused to learn; and he realised that to learn the trick would be to destroy the magic.
[ترجمه گوگل]او با مهربانی از یادگیری امتناع کرد و او متوجه شد که یادگیری این ترفند به معنای از بین بردن جادو است
[ترجمه ترگمان]خیلی با مهربانی، از یاد گرفتن امتناع کرد؛ و او دریافت که یاد گرفتن این حقه است که جادو را نابود کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He graciously agreed to coach me informally as I attempted to qualify for the 1980 Olympic marathon trials.
[ترجمه گوگل]او با مهربانی موافقت کرد که به طور غیررسمی به من مربیگری کند، زیرا من تلاش می‌کردم برای مسابقات ماراتن المپیک 1980 واجد شرایط باشم
[ترجمه ترگمان]او با کمال لطف قبول کرد که به طور غیر رسمی به من مربی کمک کند، در حالی که من تلاش کردم برای برگزاری مسابقه دوی ماراتون در سال ۱۹۸۰ راه پیدا کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Try to accept all compliments graciously.
[ترجمه گوگل]سعی کنید همه تعریف ها را با مهربانی بپذیرید
[ترجمه ترگمان]سعی کن همه تعریف و تعریف کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She moved down to the kerbside, smiling graciously as she elbowed her way through the crowd.
[ترجمه گوگل]او در حالی که با آرنج از میان جمعیت عبور می کرد، با مهربانی لبخند زد و به سمت حاشیه رفت
[ترجمه ترگمان]او به طرف the رفت و با مهربانی لبخند زنان از میان جمعیت به راه افتاد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In December 1922 he resigned graciously to return to his large goods store which had already started up in June.
[ترجمه گوگل]در دسامبر 1922 او با مهربانی استعفا داد تا به فروشگاه بزرگ کالایش که قبلاً در ژوئن راه اندازی شده بود بازگردد
[ترجمه ترگمان]در دسامبر ۱۹۲۲ او با کمال لطف استعفا داد تا به فروشگاه بزرگ کالاهای خود که در ماه ژوئن آغاز شده بود بازگردد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• courteously; pleasantly; compassionately; kindly

پیشنهاد کاربران

زیبنده
مثلا در :
Behave graciously
مودبانه
به گرمی، سخاوتمندانه
با مهربانی. با بزرگواری
با مهربانی
با دست و دل بازی
از سر لطف، از روی مهربانی

بپرس