🔹 جلب توجه شدید / چشم ها را به خود خیره کردن / دیده شدن به صورت چشم گیر / توجه عمومی را ربودن
1 - ( کاربرد رسانه ای و تبلیغاتی ) : به معنای جلب توجه مخاطبان به صورت چشم گیر و مؤثر—مثلاً در طراحی تبلیغات، تیترهای خبری، یا محتوای بصری. مثال: The headline was designed to grab eyeballs. تیتر طوری طراحی شده بود که چشم ها را به خود خیره کند.
... [مشاهده متن کامل]
2 - ( کاربرد دیجیتال و بازاریابی ) : اشاره به افزایش تعداد بازدیدکنندگان یا مخاطبان آنلاین؛ مثل جذب کلیک، ویو، یا تعامل در شبکه های اجتماعی. مثال: The campaign grabbed millions of eyeballs on TikTok. کمپین میلیون ها نگاه را در تیک تاک به خود جذب کرد.
3 - ( کاربرد استعاری و طنزآمیز ) : گاهی به صورت غیررسمی برای توصیف چیزی که خیلی توی چشم می زنه یا غیرعادیه استفاده می شه—مثل لباس عجیب یا طراحی خاص.
🔹 مثال ها:
The flashy ad grabbed eyeballs instantly. تبلیغ پرزرق وبرق فوراً توجه ها رو جلب کرد.
They used bold colors to grab eyeballs on the shelf. از رنگ های تند استفاده کردن تا در قفسه توجه رو جلب کنن.
Her outfit grabbed eyeballs at the event. لباسش در مراسم همه ی نگاه ها رو به خودش جذب کرد.
🔹 مترادف ها | attract attention/ catch the eye / draw focus / create a stir / stand out
1 - ( کاربرد رسانه ای و تبلیغاتی ) : به معنای جلب توجه مخاطبان به صورت چشم گیر و مؤثر—مثلاً در طراحی تبلیغات، تیترهای خبری، یا محتوای بصری. مثال: The headline was designed to grab eyeballs. تیتر طوری طراحی شده بود که چشم ها را به خود خیره کند.
... [مشاهده متن کامل]
2 - ( کاربرد دیجیتال و بازاریابی ) : اشاره به افزایش تعداد بازدیدکنندگان یا مخاطبان آنلاین؛ مثل جذب کلیک، ویو، یا تعامل در شبکه های اجتماعی. مثال: The campaign grabbed millions of eyeballs on TikTok. کمپین میلیون ها نگاه را در تیک تاک به خود جذب کرد.
3 - ( کاربرد استعاری و طنزآمیز ) : گاهی به صورت غیررسمی برای توصیف چیزی که خیلی توی چشم می زنه یا غیرعادیه استفاده می شه—مثل لباس عجیب یا طراحی خاص.
🔹 مثال ها:
The flashy ad grabbed eyeballs instantly. تبلیغ پرزرق وبرق فوراً توجه ها رو جلب کرد.
They used bold colors to grab eyeballs on the shelf. از رنگ های تند استفاده کردن تا در قفسه توجه رو جلب کنن.
Her outfit grabbed eyeballs at the event. لباسش در مراسم همه ی نگاه ها رو به خودش جذب کرد.
🔹 مترادف ها | attract attention/ catch the eye / draw focus / create a stir / stand out