• : تعریف: someone who takes great pleasure in eating and drinking, often to excess.
جمله های نمونه
1. The food here satisfies gourmands rather than gourmets.
[ترجمه گوگل]غذای اینجا به جای خوشخوراک، افراد خوشخوراک را سیر میکند [ترجمه ترگمان]غذا در اینجا به جای gourmets، gourmands را ارضا می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Everything for everyone, from the snacker to the gourmand.
[ترجمه گوگل]همه چیز برای همه، از تنقلات گرفته تا خوش خوراک [ترجمه ترگمان]همه چیز برای همه، از the به the [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Gourmand is a lover of good food.
[ترجمه sara] شکمو عاشق غذای خوب است.
|
[ترجمه گوگل]گورمند عاشق غذای خوب است [ترجمه ترگمان]gourmand عاشق غذای خوب است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I think a gourmand is someone who eats an excessive amount of food, replied Lydia.
[ترجمه گوگل]لیدیا پاسخ داد: فکر میکنم لذیذ کسی است که مقدار زیادی غذا میخورد [ترجمه ترگمان]لیدیا جواب داد: به نظر من، یک شکم بزرگ غذا می خورد که بیش از حد غذا می خورد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He was long famed as a gourmand and smoker and drinker.
[ترجمه گوگل]او برای مدت طولانی به عنوان یک غذاخور و سیگاری و شراب خوار مشهور بود [ترجمه ترگمان]او به نام gourmand و smoker معروف بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Still, there was enough at John Mortimer's book launch last week to satisfy the most exacting social gourmand.
[ترجمه گوگل]با این حال، در مراسم رونمایی از کتاب جان مورتیمر در هفته گذشته به اندازه کافی برای راضی کردن دقیق ترین علاقه مندان اجتماعی وجود داشت [ترجمه ترگمان]با این حال، هفته گذشته کتاب جان مورتیمر کافی بود که the gourmand اجتماعی را راضی کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The guidebook to the museum is write in three language english, gourmand japanese.
[ترجمه گوگل]کتاب راهنمای موزه به سه زبان انگلیسی، ژاپنی لذیذ نوشته شده است [ترجمه ترگمان]کتاب راهنمای موزه در سه زبان انگلیسی در زبان زبان ژاپنی به زبان ژاپنی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The guidebook to the museum is written in three languages English, Gourmand Japanese.
[ترجمه گوگل]کتاب راهنمای موزه به سه زبان انگلیسی، گورمند ژاپنی نوشته شده است [ترجمه ترگمان]کتاب راهنمای موزه به سه زبان انگلیسی و ژاپنی نوشته شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The guidebook to the museum is written in three languages english, Gourmand Japanese.
[ترجمه گوگل]کتاب راهنمای موزه به سه زبان انگلیسی، ژاپنی گورمند نوشته شده است [ترجمه ترگمان]کتاب راهنمای موزه به سه زبان انگلیسی، gourmand ژاپنی نوشته شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. For the past five years, we have done alot of trade with gourmand.
[ترجمه گوگل]در پنج سال گذشته، ما تجارت زیادی با گورمند انجام داده ایم [ترجمه ترگمان]در پنج سال گذشته، کاره ای زیادی با gourmand انجام داده ایم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
شکم پرست (اسم)
epicure, gourmand, glutton
صاحب سر رشته در خوراک (اسم)
gourmand
انگلیسی به انگلیسی
• overeater; glutton; greedy person a gourmand is a person who enjoys eating and drinking, especially in large amounts; a formal word.
پیشنهاد کاربران
✨ از مجموعه لغات GRE ✨ ✍ توضیح: Someone who loves eating and food 🍲 🔍 مترادف: Glutton ✅ مثال: The renowned gourmand was always in search of the next great meal.
خوراک شناس بخور شکمو خوراک دوست شکم دوست
عطرهایی که بوی شیرین مواد غذایی دارند ( بوی وانیل ، شکلات ، شکر سوخته و کارامل و . . . )
برای رایحه یا بو می توان گفت: اشتهاآور
در صنعت عطرسازی یک دسته از عطرهای ساخته شده از مواد غذایی، مانند کاکائو، سیب، یا آلو است.