got into

پیشنهاد کاربران

دچار شدن
علاقمند چیزی بودن
وارد شدن
We got into the exhibition without having to queue
سوار شدن
وارد کردن
وارد شدن، داخل شدن
بیرون گذاشتن
ورودیه گرفتن مٹلا دانشگاه
برداشتن

بپرس