gossiper


معنی: ساعی، خبر بر، خبرچین، سخن چین، خبر کش، پخش کننده شایعات افتضاح امیز
معانی دیگر: کسیکه شایعات بی اساس میدهد، حرف مفت زن، دری وری نویس

جمله های نمونه

1. Meanwhile, those same gossipers will have found yet some other newcomer about whom to enthuse.
[ترجمه گوگل]در همین حال، همان شایعه پردازان تازه وارد دیگری پیدا کرده اند که در مورد او مشتاق شوند
[ترجمه ترگمان]در همین حال، همین gossipers هنوز تازه واردی در اطراف خود پیدا خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She is a notorious gossiper here, who is very fond of dishing the dirt about others.
[ترجمه گوگل]او در اینجا یک شایعه پراکنی بدنام است که علاقه زیادی به شستن کثیفی در مورد دیگران دارد
[ترجمه ترگمان]اینجا یکی از gossiper معروف است که به خاک پای دیگران می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The Gossiper is more malicious than the average person who periodically finds them self in a bit of gossip.
[ترجمه گوگل]Gossiper بدتر از یک فرد معمولی است که به طور دوره ای خود را در کمی شایعات می بیند
[ترجمه ترگمان]The نسبت به فرد عادی malicious است که به طور دوره ای آن ها را به یک کمی شایعه تبدیل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. the gossiper mates with the man herself.
[ترجمه گوگل]غیبت کننده با خود مرد جفت می شود
[ترجمه ترگمان]رفقای gossiper با اون مرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. If you don't respond, the gossiper will move on – and you'll retain the trust and respect of your co-workers.
[ترجمه گوگل]اگر پاسخ ندهید، غیبت‌کننده ادامه خواهد داد - و اعتماد و احترام همکارانتان را حفظ خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]اگر پاسخ ندهید، gossiper ادامه خواهد یافت - و اعتماد و احترام همکاران خود را حفظ خواهید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Gossiper can destroy relationships, and even compromise your job and reputation.
[ترجمه گوگل]غیبت کننده می تواند روابط را از بین ببرد و حتی شغل و شهرت شما را به خطر بیندازد
[ترجمه ترگمان]The می تواند روابط را از بین ببرد و حتی شغل و اعتبار شما را به خطر بیاندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She a notorious gossiper here, who is very fond of dishing the dirt about others.
[ترجمه گوگل]او یک شایعه پراکنی بدنام در اینجا است، که علاقه زیادی به شستن کثیفی در مورد دیگران دارد
[ترجمه ترگمان]اینجا یکی از gossiper معروف است که به خاک پای دیگران می پردازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She is a notorious gossiper here; who is very fond of dishing the dirt just around others.
[ترجمه گوگل]او در اینجا یک شایعه ساز بدنام است کسی که علاقه زیادی به شستن خاک اطراف دیگران دارد
[ترجمه ترگمان]اینجا یکی از gossiper معروف است که به دور و بر دیگران دست می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ساعی (اسم)
calumniator, gossiper, mudslinger

خبر بر (اسم)
informer, gossiper, delator, talebearer

خبرچین (اسم)
informer, gossiper, fink, newsmonger

سخن چین (اسم)
informer, gossiper, talebearer, telltale, tattler

خبر کش (اسم)
snitch, quidnunc, gossiper, rumormonger, newsmonger

پخش کننده شایعات افتضاح امیز (اسم)
gossiper, scandalmonger

انگلیسی به انگلیسی

• one who gossips, one who spreads rumors

پیشنهاد کاربران

شایعه پراکن
مثال:
We used to indulge in profane gossip along with the gossipers.
ما در گذشته در اراجیف {گفتن} کفرآمیز ، همراه با شایعه پراکنان زیاده روی می کردیم.
خاله زنک

بپرس