• : تعریف: used to express surprise, interest, or the like. • مشابه: goodness, gracious
- Gosh, I didn't know that!
[ترجمه سمانه] عجب، من آن را نمی دانستم !
|
[ترجمه Jalil] خدااا! من اینو نمیدونستم.
|
[ترجمه Mr. X] خدا ( به صورت مسخره بازی مثل سلام دل ام ) من اینو نمیدونستم
|
[ترجمه محمود] وای، من اینونمیدونستم
|
[ترجمه Rubina] به معنی وای😍 ( البته برای بیان خوش آمدن و تعجب کردن از چیزی ) ,
|
[ترجمه گوگل] خدایا من این را نمی دانستم! [ترجمه ترگمان] خدایا، من این را نمی دانستم! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
جمله های نمونه
1. Gosh, the rain is so heavy!
[ترجمه ...] خدایا، باران خیلی سنگین است!
|
[ترجمه روک] خدایا، باران خیلی سنگین است!!!
|
[ترجمه گوگل]خدایا باران خیلی شدید است! [ترجمه ترگمان]خدایا، باران خیلی سنگین است! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. I said I'd do it and, by gosh, I did!
[ترجمه گوگل]گفتم این کار را می کنم و به خدا، انجام دادم! [ترجمه ترگمان]گفتم که این کار را می کنم و به خدا هم این کار را کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Gosh, I didn't expect to see you here!
[ترجمه fff.arvin] وای انتظار نداشتم شما را اینجا ببینم
|
[ترجمه گوگل]خدایا انتظار نداشتم اینجا ببینمت! [ترجمه ترگمان]خدایا، انتظار نداشتم اینجا ببینمت! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. 'My gosh,' she chirruped.
[ترجمه گوگل]او با صدای بلند گفت: خدای من [ترجمه ترگمان]او گفت: خدای من [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. By Gosh! I never heard that before.
[ترجمه گوگل]به خدا! هیچ وقت قبلا آن را نشنیده بودم [ترجمه ترگمان]خدای من! تا حالا همچین چیزی نشنیده بودم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Gosh, there's a lot of noise.
[ترجمه گوگل]خداییش سر و صدا زیاده [ترجمه ترگمان]خدایا، سر و صدا زیاده [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Gosh! My muscles is going to ache all over tomorrow.
[ترجمه گوگل]خدایا! فردا تمام عضلاتم درد می کند [ترجمه ترگمان]خدای من! فردا عضلاتم درد می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Gosh darn it, I expected it to be done.
[ترجمه گوگل]لعنت بهش، انتظار داشتم انجام بشه [ترجمه ترگمان]لعنت بر شیطان، انتظار داشتم که این کار انجام شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Gosh, you're awful pretty.
[ترجمه نگار ع] خدایا، تو بیش از حد زیبایی
|
[ترجمه گوگل]خدایا تو خیلی خوشگلی [ترجمه ترگمان]خدای من، تو خیلی خوشگلی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Oh, my gosh, this is so unexpected!
[ترجمه گوگل]اوه، خدای من، این خیلی غیرمنتظره است! [ترجمه ترگمان]! اوه، خدای من، این خیلی غیر منتظره اس [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Gosh, is that the time?
[ترجمه گوگل]خدایا اون وقته؟ [ترجمه ترگمان]خدای من، الان وقتشه؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Gosh, I didn't know that about Louis.
[ترجمه گوگل]خدایا من این را در مورد لویی نمی دانستم [ترجمه ترگمان]خدایا، من اینو در مورد لوئیس نمی دانستم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Uh huh. Oh my gosh!
[ترجمه گوگل]اوهوم وای خدای من! [ترجمه ترگمان] آ - - - - - - - - - -! اوه خدای من [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Titania : Gosh! What can I say?
[ترجمه گوگل]تیتانیا: خدایا! چه می توانم بگویم؟ [ترجمه ترگمان]خدایا! چی میتونم بگم؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
انگلیسی به انگلیسی
• oh my goodness!, golly! (exclamation of surprise, amazement or puzzlement) you say `gosh' to indicate surprise or shock; an informal, old-fashioned word.
پیشنهاد کاربران
Neta Gosch
جانمی
Oh my gosh ای جااانم
Gosh یا گاش ب معنای خدایا! یا تعجب! برای مثال یکی میاد میگه اوه مای گاش! ینی وای خدای من گاد و گاش یکین ی کلمه تعجبی
یجورایی معنی پشمام تو زبون خودمونو میده Gosh!!!dollar has become thirty thousand tomans پشمام دلار شده ۳۰ تومن
توی زبان انگلیسی سه دسته واژگان داریم که زشت و نامطلوب و غیرقابل قبول محسوب میشه: 1 - واژگان مرتبط با توالت ( مثل گوه و غیره ) 2 - واژگانی که فحش محسوب میشه ( فحاشی های جنسی ) 3 - واژگان کفرآمیز یا واژگانی که اهانت به مقدسات محسوب میشه ... [مشاهده متن کامل]
وقتی کسی تعجب میکنه و میگه oh my god نوعی اهانت محسوب میشه، لذا به جای god از gosh استفاده میکنند. از اینجور واژگان جایگزین در زبان انگلیسی زیاده، مثلا طرف به جای fuck میگه fudge یا به جای damn میگه darn و. . . .
used to express surprise or give emphasis used as a euphemism for “God” https://translate. google. com/?sl=auto&tl=fa&text=euphemism &op=translate
جانشین کلمه god در امور نه چندان مهم برای پرهیز از نام بردن خدا در امور غیر لازم طبق فرمان پنجم از ده فرمان موسی.