gorgonzola

/ˌɡɔːrɡənˈzoʊlə//ˌɡɔːɡənˈzəʊlə/

معنی: نوعی پنیر چرب
معانی دیگر: نوعی پنیر سفید (دارای رگه های آبی متمایل به سبز که از شهر گورگونزولا در ایتالیا صادر می شود)، پنیر گورگونزولا

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a type of cheese, originally from Italy, characterized by its cream color, blue-green veins, and sharp taste.

جمله های نمونه

1. Place a cube of Gorgonzola atop each serving of polenta and mushrooms and warm under broiler.
[ترجمه گوگل]یک مکعب گورگونزولا را روی هر وعده پولنتا و قارچ قرار دهید و زیر جوجه های گوشتی گرم کنید
[ترجمه ترگمان]یک مکعب of بالای هر یک از serving و قارچ ها را در زیر broiler قرار دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A sprinkling of blue cheese or Gorgonzola makes it extra special.
[ترجمه گوگل]پاشیدن پنیر آبی یا گورگونزولا آن را خاص می کند
[ترجمه ترگمان]یک قطره پنیر آبی یا Gorgonzola آن را خیلی خاص می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Crumble Gorgonzola over salad and sprinkle with spicy pecans.
[ترجمه گوگل]گورگونزولا را روی سالاد خرد کنید و با اسپند تند بپاشید
[ترجمه ترگمان]خوردن سالاد روی سالاد و فلفل تند با سس تند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Hmm, not sure if using a Gorgonzola scented deodorant on my armpits would help us out.
[ترجمه گوگل]هوم، مطمئن نیستم که استفاده از دئودورانت معطر گورگونزولا در زیر بغل به ما کمک کند یا خیر
[ترجمه ترگمان]همم، مطمئن نیستم که با استفاده از خوشبو کننده خوشبو کننده زیر بغلش کمکی به ما بکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Lynette: Hey, is this gorgonzola?
[ترجمه گوگل]لینت: هی، این گورگونزولا است؟
[ترجمه ترگمان]هی، این \"gorgonzola\" - ه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I think this is gorgonzola.
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم این گورگونزولا است
[ترجمه ترگمان] فکر کنم این \"gorgonzola\" باشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Remove the pan from the heat and whisk mascarpone, Gorgonzola, and butter into the polenta.
[ترجمه گوگل]ماهیتابه را از روی حرارت بردارید و ماسکارپونه، گورگونزولا و کره را داخل پولنتا بزنید
[ترجمه ترگمان]ماهی تابه را از روی حرارت بردارید و mascarpone، Gorgonzola و کره را به داخل polenta بزنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Who isn't a sucker for the classic combination of pears, gorgonzola and walnuts, especially when the walnuts are caramelized.
[ترجمه گوگل]چه کسی دوست ندارد ترکیب کلاسیک گلابی، گورگونزولا و گردو، به خصوص زمانی که گردو کاراملی شده باشد
[ترجمه ترگمان]چه کسی یک sucker برای ترکیب کلاسیک گلابی، gorgonzola و گردو نیست، به خصوص وقتی که گردو خاک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Food Matches: Beef tenderloin, filet mignon, oven roasted wild game, gorgonzola cheese.
[ترجمه گوگل]کبریت غذا: فیله گوشت گاو، فیله مینیون، شکار وحشی برشته شده در فر، پنیر گورگونزولا
[ترجمه ترگمان]بازی های غذایی: گوشت گاو، ماهی دودی، کباب ماهی سرخ شده، پنیر gorgonzola
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نوعی پنیر چرب (اسم)
gorgonzola

انگلیسی به انگلیسی

• type of italian blue cheese; town next to milan (italy) where the blue cheese was first made

پیشنهاد کاربران

بپرس