"پرخوری کردن": به طور زیاد و با حرص غذا خوردن؛ زیاد خوردن.
مصرف چیزی در مقادیر زیاد باشد، نه تنها غذا بلکه اطلاعات، منابع، و غیره
... [مشاهده متن کامل]
مترادف: Feast on, devour, binge
متضاد: Nibble, snack, eat sparingly
مثال؛
تغذیه کردن
تا خرخره خوردن - خود را خفه کردن
قاطی پاطی یا هاله هوله خوردن