goosey

/ˈɡuːsi//ˈɡuːsi/

معنی: ترسو، احمق، شبیه غاز
معانی دیگر: goosy شبیه غاز

جمله های نمونه

1. his brother is a goosey man
برادر او مردی است که اگر به او دست بزنی یکه می خورد (از جامی پرد).

2. Goosey Loosey: Goodness! Then I'd better run with you.
[ترجمه گوگل]گوسی لوسی: خدایا! پس بهتره با تو بدوم
[ترجمه ترگمان]آه خدای من! پس بهتر است با تو فرار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Don't be a goosey . Why, the doctor told me this morning that your chances for getting well real soon were - let's see exactly what he said - he said the chances were ten to one!
[ترجمه گوگل]غاز نباش چرا، دکتر امروز صبح به من گفت که شانس شما برای خوب شدن به زودی بسیار زیاد است - بیایید دقیقاً ببینیم او چه گفت - او گفت شانس شما ده به یک است!
[ترجمه ترگمان]یه غاز وحشی نباش دکتر گفت: - بله، دکتر امروز صبح به من گفت که شانس شما برای خوب شدن خیلی زود است - بیا ببینیم که او چه گفته است - گفت: شانس ما ده برابر است!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Goosey, goosey, gander, Whither shall I wander? upstairs and downstairs and in my lady's chamber.
[ترجمه گوگل]غاز، غاز، غر، کجا سرگردانم؟ طبقه بالا و پایین و در اتاق خانم من
[ترجمه ترگمان]لوسی، غاز نر، نگاه کنید، من در کجا آواره خواهم شد؟ طبقه بالا و پایین اتاق بانوی من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Yeah yeah yeah, there are exceptions: perfectionist operations in China, loose - goosey ones in Japan.
[ترجمه گوگل]بله، بله، بله، استثنائاتی وجود دارد: عملیات کمال گرا در چین، عملیات های شل و ول در ژاپن
[ترجمه ترگمان]بله، بله، استثناهایی وجود دارد: عملیات های perfectionist در چین، ones آزاد در ژاپن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The pace slows, relaxation begins and even parents get to act a little loose goosey .
[ترجمه گوگل]سرعت آهسته می شود، آرامش شروع می شود و حتی والدین هم کمی شل و ول می شوند
[ترجمه ترگمان]سرعت حرکت کند می شود، آرامش شروع می شود و حتی پدر و مادر مجبور می شوند کمی شل و شل عمل کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ترسو (اسم)
coward, recreant, chicken, goosey, caitiff, goosy, pigeon

احمق (اسم)
fool, natural, bug, dolt, sucker, goosey, hick, sot, goosy, simpleton, schnook, gosling, tomfool, loggerhead, loony, luny, noodle, mooncalf, nincompoop, ninny, sawney

شبیه غاز (صفت)
goosey, goosy

انگلیسی به انگلیسی

• goose-like, resembling a goose; foolish; (informal) behaving in a stupid and silly manner; (informal) ticklish

پیشنهاد کاربران

بپرس