کار تمام است / هیچ راه برگشتی وجود ندارد / دیگر چاره ای نیست
یعنی شرایط به قدری خراب شده که دیگر نمی توان کاری کرد، شبیه فارسی که می گوییم:�دیگر کار از کار گذشته�.
مثال ها:
1. If you don’t study for the exam, the goose is cooked. – اگر برای امتحان درس نخونی، دیگه کار از کار گذشته.
... [مشاهده متن کامل]
2. He forgot his wife’s birthday; now the goose is cooked. – تولد زن اش را فراموش کرد؛ حالا دیگه کار از کار گذشته.
Chatgpt
یعنی شرایط به قدری خراب شده که دیگر نمی توان کاری کرد، شبیه فارسی که می گوییم:�دیگر کار از کار گذشته�.
مثال ها:
1. If you don’t study for the exam, the goose is cooked. – اگر برای امتحان درس نخونی، دیگه کار از کار گذشته.
... [مشاهده متن کامل]
2. He forgot his wife’s birthday; now the goose is cooked. – تولد زن اش را فراموش کرد؛ حالا دیگه کار از کار گذشته.
توی دردسر بدی افتادن، بدجور شکست خوردن