goose

/ˈɡuːs//ɡuːs/

معنی: غاز، اتو، قاز، ماده غاز، گوشت غاز، ساده لوح واحمق، هیس، سیخ زدنبه شخص، اتو کردن، به کفل کسی سقلمه زدن
معانی دیگر: (جانور شناسی)، غاز ماده (نر آن را gander می گویند)، آدم لوس و احمق، آدم سبک مغز، آدم بی مزه، اتوی خیاطی، (به شوخی به کفل کسی) دست زدن، سقلمه زدن، (سیلی وار) به پشت کسی زدن، تحریک و تهییج کردن، به طور نامرتب بنزین به موتور رساندن، سی زدن به شخص، مثل غاز یا گردن دراز حمله ور شدن وغدغد کردن، علامت سکوت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: geese
عبارات: cook one's goose
(1) تعریف: a wild or domesticated water bird that resembles a duck but is usu. larger and has a longer neck and legs and a more pointed bill.

(2) تعریف: the female of this bird. (Cf. gander.)

(3) تعریف: the flesh of this bird, prepared as food.

(4) تعریف: (informal) a silly or stupid person.

(5) تعریف: (slang) a sudden playful poke between the buttocks, as if to urge to action.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: gooses, goosing, goosed
• : تعریف: (slang) to urge to action, as by a sudden poke between the buttocks.

جمله های نمونه

1. the goose step
(ارتش) گام برداری (یا رژه) با زانوهای راست

2. a wild goose chase
آب در هاون کوبیدن،تعقیب بی فایده،کاوش بیهوده

3. to pick a goose
پر غاز را کندن

4. to cook one's goose
(عامیانه) شانس کسی را از بین بردن،کاسه کوزه ی کسی را به هم ریختن

5. seeing the corpse gave me goose flesh
با دیدن جسد مو بر تنم راست شد.

6. what is sauce for the goose is sauce for the gander
هر چیزی که برای یک نفر مجاز است باید برای دیگران هم مجاز باشد

7. set the fox to watch the goose
گوشت را دست گربه سپردن

8. What is sauce for the goose is sauce for the gander.
[ترجمه چکامه] زن و مرد نداره، اگر یه مرد می تونه ( مثلا ) موتورسواری کنه، زن ها هم باید بتونن.
|
[ترجمه گوگل]آنچه برای غاز سس است سس برای غاز است
[ترجمه ترگمان]غاز ماده، سس غاز ماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. What's sauce for the goose is sauce for the gander.
[ترجمه گوگل]آنچه برای غاز سس است سس برای غاز است
[ترجمه ترگمان]غاز ماده، سس غاز ماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Kill the goose that laid the golden egg.
[ترجمه گوگل]غازی که تخم طلایی گذاشته را بکشید
[ترجمه ترگمان]غازی را که تخم طلایی را روی آن گذاشت بکش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Kill the goose that lays the golden eggs.
[ترجمه گوگل]غازی را که تخم های طلایی می گذارد بکشید
[ترجمه ترگمان]غاز را بکش که تخم طلایی را می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The friar preached against stealing and had a goose in his sleeve.
[ترجمه گوگل]راهب علیه دزدی موعظه می کرد و غازی در آستین داشت
[ترجمه ترگمان]راهب در برابر دزدی موعظه کرد و یک غاز در آستین داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What a sauce for the goose is sauce for the gander.
[ترجمه گوگل]چه سسی برای غاز سس برای گندر است
[ترجمه ترگمان]غاز ماده، سس غاز ماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. A goose was hatched among ducks.
[ترجمه گوگل]یک غاز در میان اردک ها بیرون آمد
[ترجمه ترگمان]یک غاز در میان اردک ها از تخم بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Sauce for the goose is sauce for the gander.
[ترجمه گوگل]سس برای غاز سس برای گندر است
[ترجمه ترگمان]سس مرغ سس for غاز است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. The goose saw her and cackled loudly.
[ترجمه گوگل]غاز او را دید و با صدای بلند زمزمه کرد
[ترجمه ترگمان]غاز او را دید و با صدای بلند خندید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

17. I pray for the swan goose, the moonlight and the spring breeze forthousands of times, wishing the swan goose can bring my miss toyou; the moonlight can convey my greeting to you ; the spring breeze can send my care to you!
[ترجمه گوگل]هزاران بار برای غاز قو، مهتاب و نسیم بهاری دعا می‌کنم، کاش غاز قو می‌تواند دلتنگی مرا برای تو بیاورد مهتاب می تواند سلام مرا به تو برساند ; نسیم بهاری می تواند مراقبت من را برای شما بفرستد!
[ترجمه ترگمان]من برای غاز قوی، نور ماه و نسیم بهار و نسیم بهار، آرزو می کنم که غاز قوی دلم برای شما تنگ شود؛ زیرا نور مهتاب می تواند به شما سلام مرا برساند؛ نسیم بهار می تواند به شما سلام کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

18. The goose honked flying into the sky.
[ترجمه گوگل]غاز در حال پرواز به آسمان بوق زد
[ترجمه ترگمان]غاز در آسمان پرواز می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

غاز (اسم)
slot, slit, stiver, cottonwool, goose, rent, widgeon

اتو (اسم)
goose, flatiron, iron

قاز (اسم)
goose

ماده غاز (اسم)
goose

گوشت غاز (اسم)
goose

ساده لوح واحمق (اسم)
goose

هیس (اسم)
goose

سیخ زدن به شخص (فعل)
goose

اتو کردن (فعل)
goose, iron

به کفل کسی سقلمه زدن (فعل)
goose

انگلیسی به انگلیسی

• type of swimming bird; goose meat; stupid person (slang)
tailor's iron
(slang) poke a person's buttocks (in order to surprise); rouse to action
a goose is a large bird with a long neck and webbed feet.

پیشنهاد کاربران

goose ( n ) ( ɡus ) ( pl. geese, ɡis ) =a bird like a large duck with a long neck. Geese either live wild or are kept on farms. =a female goose
goose
Our Goose is cooked. . . مثال ، گاو ما زایید است
to goose someone
surprised image by Gina Smith from Fotolia. com
Goosing someone is often considered a practical joke and works around the elements of surprise and humor. Goosing, while amusing, should ideally only be done to close friends or relatives, and definitely not to strangers.
...
[مشاهده متن کامل]

The Action
Goosing involves a light grab or pinch of the buttocks, usually delivered from behind, and without being detected.
as a humor
نیشگون گرفتن

غاز = goose
اردک = duck
goose جمعش میشه geese
geese immigrate in winter by nature
بابا مجید این جا میشه غاز غاز

این کلمه مخفف Generic Object - Oriented Substation Event نیز می باشد که در صنعت برق ( اتوماسیون و رلیاژ ) به معنی" رویدادهای عمومی پست شیء گرا" می باشد.

بپرس