goody

/ˈɡʊdi//ˈɡʊdi/

معنی: شیرینی، مغز گردو و غیره، قاقا، چیز خوردنی، بسیار خوب
معانی دیگر: خوردنی، خوراکی دلچسب (مثلا آب نبات)، تنقلات، (عامیانه)، (عامیانه) رجوع شود به: goody-goody، (قدیمی) زن، پیر زن، کدبانو، زن عامی (به صورت عنوان قبل از نام خانوادگی به کار برده می شد)، زن کامل و محترمه از طبقات پایین

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: goodies
• : تعریف: (informal; usu. pl.) something that is very pleasing, delightful, or desirable, esp. something sweet or delicious to eat.
مشابه: treat
حرف ندا ( interjection )
• : تعریف: used esp. by children to express pleasure or delight.

جمله های نمونه

1. We're giving away a free goody bag with every children's meal.
[ترجمه گوگل]ما با هر وعده غذایی کودکان یک کیسه خوب رایگان هدیه می دهیم
[ترجمه ترگمان]ما یک کیسه goody را با هر وعده غذایی در اختیار ما قرار می دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Don't be such a goody - goody!
[ترجمه A.A] مثل بچه ننه ها ( سوسولها ) نباش
|
[ترجمه گوگل]اینقدر خوب نباش - خوب!
[ترجمه ترگمان]این قدر خوب نباش!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He's a real goody two - shoes . He'd never do anything that might get him into trouble.
[ترجمه گوگل]او یک کفش دو نفره خوب است او هرگز کاری که ممکن است او را به دردسر بیاندازد، انجام نمی دهد
[ترجمه ترگمان]او یک جفت کفش خوب است او هرگز کاری را که ممکن بود او را به دردسر بیاندازد، انجام نمی داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Oh goody! Chocolate cake.
[ترجمه گوگل]اوه خوب! کیک شکلاتی
[ترجمه ترگمان]اوه، خدای من! کیک شکلاتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Oh, goody -- ice cream for dessert!
[ترجمه گوگل]اوه عزیزم -- بستنی برای دسر!
[ترجمه ترگمان]! اوه، بستنی برای دسر
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Goody, however, retreats from the implications that this more flexible model of scientific progress hold for his claims regarding literacy.
[ترجمه گوگل]با این حال، گودی از مفاهیمی که این مدل انعطاف‌پذیرتر پیشرفت علمی برای ادعاهایش در مورد سواد دارد، عقب‌نشینی می‌کند
[ترجمه ترگمان]با این حال، Goody از تاثیراتی که این مدل انعطاف پذیر پیشرفت علمی برای ادعاهای خود در رابطه با سواد به دست می آورد عقب نشینی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Musicland Stores Corp., which includes the Sam Goody chain, closed 64 stores in 1995 and may close more.
[ترجمه گوگل]Musicland Stores Corp که شامل زنجیره سام گودی است، 64 فروشگاه را در سال 1995 تعطیل کرد و ممکن است تعداد بیشتری را نیز تعطیل کند
[ترجمه ترگمان]شرکت فروشگاه های Musicland که شامل زنجیره تامین سام Goody است، ۶۴ فروشگاه را در سال ۱۹۹۵ بسته و ممکن است بسته شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She's such a goody two shoes.
[ترجمه گوگل]اون دوتا کفش خیلی خوبیه
[ترجمه ترگمان]چه کفش های قشنگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Yet he hasn't put his goody - goody theory to the test – and you have.
[ترجمه گوگل]با این حال، او تئوری خوب خود را آزمایش نکرده است و شما این کار را کرده اید
[ترجمه ترگمان]با این حال او نظریه خوبی برای امتحان انجام نداده است - و تو هم همینطور
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Everyone takes home goody bags filled with J products ranging from Listerine to baby shampoo.
[ترجمه گوگل]همه کیسه‌های خوب پر از محصولات J از لیسترین گرفته تا شامپو بچه را به خانه می‌برند
[ترجمه ترگمان]هر کس کیسه های مواد شوینده به خانه می برد که از products تا shampoo نوزاد پر شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Tributes to the reality television star Jade Goody poured in today from all corners of society, from politics, showbusiness, and the church, to -charities and members of the public.
[ترجمه گوگل]ادای احترام به جید گودی، ستاره تلویزیونی واقعیت، امروز از همه گوشه‌های جامعه، از سیاست، تجارت نمایشی، و کلیسا گرفته تا سازمان‌های خیریه و اعضای عمومی سرازیر شد
[ترجمه ترگمان]\"جید Goody\" (the to)، ستاره تلویزیونی واقعی، امروز از همه گوشه جامعه، از سیاست، showbusiness، و کلیسا، به خیریه ها و اعضای جامعه سرازیر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Now Goody Tiptoes set to work again by herself.
[ترجمه گوگل]اکنون Goody Tiptoes دوباره به تنهایی کار می کند
[ترجمه ترگمان]حالا دی گه خیلی خوب کار می کنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She is such a goody - goody!
[ترجمه گوگل]او خیلی خوب است - خوب!
[ترجمه ترگمان] اون خیلی خوبه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She's a goody two - shoes.
[ترجمه گوگل]او یک کفش خوب است
[ترجمه ترگمان]او یک جفت کفش خوب است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Introduce overseas advanced technology, goody appearance, logical structure, high efficiency, operate simply.
[ترجمه گوگل]معرفی تکنولوژی پیشرفته خارج از کشور، ظاهر خوب، ساختار منطقی، راندمان بالا، کار ساده
[ترجمه ترگمان]فن آوری های پیشرفته پیشرفته، ظاهر goody، ساختار منطقی، کارایی بالا را معرفی کنید، به سادگی عمل کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شیرینی (اسم)
amiability, confetti, pastry, sugar, cookie, confection, cooky, bonbon, marzipan, goody, floating island, sweetmeat

مغز گردو و غیره (اسم)
goody

قاقا (اسم)
goody

چیز خوردنی (صفت)
edible, goody

بسیار خوب (صفت)
super, well, ok, all right, excellent, okay, alright, superb, immense, goody, hunky-dory, okey

انگلیسی به انگلیسی

• something sweet (such as candy, cake, etc.)
children, say `goody' to express pleasure.goody is an informal word.
goodies are pleasant, exciting, or attractive things.goody is an informal word.
a goody is a person in a film or book who supports the people or ideas that you approve of.goody is an informal word.

پیشنهاد کاربران

آخ جون!
a word used by children to express pleasure or excitement
خوراکی خوشمزه
آدم خوب ( انگلیس )
هر مورد خوب و دلچسب

بپرس