goodness

/ˈɡʊdnəs//ˈɡʊdnəs/

معنی: حسن، مروت، خوبی، نیکی
معانی دیگر: پاک نهادی، عالی بودن، مهربانی، نیک سرشتی، نیت پاک، وشتی، علامت تعجب، عجب !، بهترین بخش، صفت حسنه، صفا، خلوص نیت، خاصیت، قوت، نیکوکاری، احسان

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the quality or condition of being good.
مترادف: altruism, beneficence, benevolence, decency, grace, integrity, merit, rectitude, virtue, worth
متضاد: evil
مشابه: charity, compassion, generosity, good will, humanity, mercy, morality, piety, probity, righteousness

- full of goodness and generosity
[ترجمه گوگل] پر از خوبی و سخاوت
[ترجمه ترگمان] پر از لطف و مهربانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: the good or essential part, esp. of food.
مشابه: advantage, benefit, meat, nourishment, nutriment, nutrition, pick, prime, value, worth

- The goodness is in the skins of potatoes.
[ترجمه Amir m] خاصیت در پوست سیب زمینی است.
|
[ترجمه گوگل] خوبی در پوست سیب زمینی است
[ترجمه ترگمان] نیکی در پوست سیب زمینی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
حرف ندا ( interjection )
• : تعریف: used in expressions of surprise or alarm.
مترادف: gee, gosh, gracious, heavens, wow
مشابه: boy, heaven, hey

- Goodness! You've had your hair chopped off.
[ترجمه ERFAN.GHORBANI] چه خوب ! شما موهایت را اصلاح کردی.
|
[ترجمه گوگل] خوبی! موهایت را کوتاه کرده ای
[ترجمه ترگمان] خدای من! موهات رو قطع کردی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. for goodness sake, turn off the radio!
ترا به خدا رادیو را خاموش کن !

2. oh, for goodness sake,pari has written a letter!
عجب ! پری نامه نوشته است !

3. god justifies with his goodness and grace anyone who comes to him
خداوند با نیکی و رحمت خود هر کسی را که به او روی آورد مورد عفو قرار می دهد.

4. my belief in the goodness of human nature
ایمان من به پاکی سرشت انسان

5. an act of generosity and goodness
عمل سخاوتمندانه و نیک

6. there was in him an inbred goodness
نیکی ذاتی در او وجود داشت.

7. goodness! how many more times do I have to tell you!
[ترجمه گوگل]خوبی! چند بار دیگه باید بهت بگم!
[ترجمه ترگمان]خدای من! چند بار دیگه باید بهت بگم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Cyril's most impressive quality was his innate goodness.
[ترجمه گوگل]چشمگیرترین ویژگی سیریل، خوبی ذاتی او بود
[ترجمه ترگمان]عالی ترین کیفیت عالی، خوبی ذاتی او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Goodness, I wonder if he knows.
[ترجمه S] اوه، من تعجب می کنم اگه اون بدونه. . .
|
[ترجمه گوگل]خداروشکر، نمی دانم آیا او می داند
[ترجمه ترگمان]خدای من، تعجب می کنم که او خبر دارد یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Of idleness comes no goodness.
[ترجمه گوگل]از بطالت هیچ خیری نمی آید
[ترجمه ترگمان]تنبلی فایده ای ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. She seemed to personify goodness and nobility.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که او نیکی و اشراف را به تصویر می کشد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که به خوبی و نجابت خاصی برخوردار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Goodness gracious, what a terrible thought!
[ترجمه گوگل]خدای مهربان، چه فکر وحشتناکی!
[ترجمه ترگمان]خدای من! چه فکر وحشتناکی!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She was a woman of purity and goodness.
[ترجمه گوگل]او زنی پاک و نیکوکار بود
[ترجمه ترگمان]او زنی بود از پاکی و مهربانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Keep your voice down, for goodness sake.
[ترجمه گوگل]به خاطر خدا صدایت را پایین بیاور
[ترجمه ترگمان]به خاطر خدا صدات رو بیار پایین
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. My goodness! Look at the time!
[ترجمه گوگل]خدای من! ساعت رو ببین!
[ترجمه ترگمان]خدای من! به اون زمان نگاه کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

حسن (اسم)
virtue, advantage, beauty, goodness, wellness

مروت (اسم)
courage, goodness, kindness, humanism, audacity, generosity, manliness, mercy, humanity, clemency, pity

خوبی (اسم)
good, boon, excellence, beauty, goodness, kindness, kindliness, fairness, comeliness, good quality, excellency

نیکی (اسم)
goodness, wellness, benefaction, beneficence

تخصصی

[ریاضیات] شانس، نیکویی، خوبی

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being good; kind-heartedness; virtue, integrity
oh my! (used to express surprise or shock)
people say `my goodness' or `goodness' to express surprise.
goodness is the quality of being kind and considerate.
goodness is the healthy, nourishing quality that some foods have.

پیشنهاد کاربران

ابراز تعجب ( goodness! )
1. نیکی. خوبی ، خیر 2. پاکی. صفا 3. مهربانی. لطف. محبت 4. خاصیت. قوت 5. خدا. وای خدای من. خدا جون
مثال:
he had some goodness in him
در او مقداری نیکی و خوبی وجود داشت. / در او مقداری پاکی و صفا وجود داشت.
...
[مشاهده متن کامل]

God's goodness towards us
لطف و مهربانی و محبت خدا نسبت به ما
slow cooking retains the food's goodness
پختن ملایم، خاصیت و قوت غذا را حفظ می کند.

حُسن
نیت خیر داشتن= act out of goodness
Thank goodness
خدارا شکر
در مقام اسم ب معنای خوبی یا خوب بودن، خیر، خاصیت و حسن و لطف است.
به معنای تعجب و شگفتی هم هست که همراه با my می آید.
ای خدا!
یا خُدااااا
مطلوب بودن
You do not want to leave your property to your brother or nephew in the future
Both brothers will never accept you, but your older brother and sister have no problem acacepting your goodness
شما در آینده نمیخواهین دارای خود را به برادر و یا برادر زاده خود بگذارید
...
[مشاهده متن کامل]

انها دو برادر هم هیچ وقت دارای شما را نمیپذیرند اما برادر بزرگ و خواهرتان مشکلی از پذیرفتن خوبی های شما را ندارند

شیره، عصاره، قوت و خاصیت
my goodness
خدای من
ای وای من
به معنی۱ - سلامت و خاصیت ( مثل اگر سبزیجات رو زیاد بجوشانی سلامت و خاصیتش از بین میرود ) و ۲ - شخصیت و حسن نیت هم استفاده میشود.
خدای من!
مثال :
Goodness! What a big cake
خدای من! عجب کیک بزرگی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس