goodbye

/gʊdˈbɑɪ//gʊdˈbɑɪ/

معنی: بدرود، وداع، خداحافظی، خدا حافظ
معانی دیگر: by good خدا حافظ، بدرود، وداع

بررسی کلمه

حرف ندا ( interjection )
• : تعریف: used to signify or acknowledge a departure or the end of a telephone call.
مترادف: bye-bye, farewell, so long
مشابه: adieu, adios, aloha, au revoir, auf Wiedersehen, ciao, Godspeed, good afternoon, good day, good evening, good morning, good night, sayonara

- She left without even saying "good-bye."
[ترجمه فاطمه] او بدون گفتن خداحافظی اینجا را ترک کرد
|
[ترجمه رضا عباس تبار] او خداحافظی نکرد و اینجا را ترک کرد
|
[ترجمه ناشناس] او بدون اینکه خداحافظی کند اینجا را ترک کرد
|
[ترجمه ناشناس] با من قدیمم خداحافظی کن
|
[ترجمه گوگل] او حتی بدون گفتن "خداحافظ" رفت
[ترجمه ترگمان] او حتی بدون گفتن \"خداحافظ\" رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
اسم ( noun )
حالات: good--byes, good--bys, good-byes
• : تعریف: an expression of farewell.
مترادف: farewell
مشابه: adieu, leave-taking

- They said their good-byes and left for the station.
[ترجمه گوگل] خداحافظی کردند و راهی ایستگاه شدند
[ترجمه ترگمان] خداحافظی کردند و رفتند به ایستگاه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. goodbye till we meet again!
تا ملاقات بعدی خداحافظ !

2. kiss goodbye
1- بوسیدن و خداحافظی کردن 2- (عامیانه) از خیر چیزی گذشتن،از دست دادن

3. we said goodbye and shook hands
ما خداحافظی کردیم و دست دادیم.

4. simply to say goodbye
فقط برای خداحافظی

5. at least let me say goodbye to him
لااقل بگذارید با او خداحافظی کنم.

6. i was hoping she would say goodbye and go without any dramatics
امیدوار بودم بدون الم شنگه خداحافظی بکند و برود.

7. she boarded the bus and waved goodbye
سوار اتوبوس شد و با تکان دست خداحافظی کرد.

8. this is where i must say goodbye
اینجا محلی است که من باید خداحافظی کنم.

9. He kissed me goodbye and got on the bus.
[ترجمه گوگل]منو بوسید و سوار اتوبوس شد
[ترجمه ترگمان]او مرا بوسید و سوار اتوبوس شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. She said goodbye and thanked us for coming.
[ترجمه گوگل]خداحافظی کرد و از آمدن ما تشکر کرد
[ترجمه ترگمان]او خداحافظی کرد و از ما برای آمدن تشکر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Saying "Goodbye" and hoping you know that warm wishes are with you wherever you go!
[ترجمه گوگل]گفتن "خداحافظ" و امیدواری که بدانی هر جا که بروی آرزوهای گرم با توست!
[ترجمه ترگمان]گفتن \"خداحافظ\" و امیدوار است بدانید که آرزوهای گرم در هر کجا که بروید، همراه شما هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Sometimes goodbye is the only way.
[ترجمه گوگل]گاهی خداحافظی تنها راه است
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات خدا تنها راه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. She said a sentimental goodbye.
[ترجمه گوگل]او یک خداحافظی احساسی گفت
[ترجمه ترگمان]اون یه خداحافظی احساساتی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. She said goodbye and scurried back to work.
[ترجمه گوگل]او خداحافظی کرد و با سرعت به سر کار برگشت
[ترجمه ترگمان]او خداحافظی کرد و با سرعت به سرکار رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Goodbye till we meet again.
[ترجمه گوگل]خداحافظ تا دیدار دوباره
[ترجمه ترگمان]خداحافظ تا دوباره همدیگه رو ببینیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

16. They said goodbye and went their several ways.
[ترجمه گوگل]خداحافظی کردند و چند راه را رفتند
[ترجمه ترگمان]آن ها خداحافظی کردند و چندین راه رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بدرود (اسم)
adieu, goodbye, farewell, vale, leave-taking, take-leave

وداع (اسم)
goodbye, farewell, leave-taking, swan song, valediction

خداحافظی (اسم)
goodbye, farewell

انگلیسی به انگلیسی

• farewell! (expression used when parting)
farewell, see you later
you say `goodbye' to someone when leaving, or at the end of a telephone conversation.

پیشنهاد کاربران

خدانگهدار
خیرپیش
واژۀ Goodbye - که گاهی بصورتِ مختصرِ Bye هم نوشته میشود، در اصل چنین بوده است:
God be with you
که معنایش میشود: "خدا به همراهت"، یا "خدانگهدارت"، یا "خداحافظ".
بعدها این God be with you بصورتِ ادغام یافتۀ Goodbye درآمد، که میتوان آن را معادلِ درستِ "خداحافظ" یا "خدانگهدار" در زبان فارسی دانست.
...
[مشاهده متن کامل]

catch you later ( also catch you )
( orig. US black ) goodbye
catch you on the flip - flop [SE flip - flop, a reversal, lit. a somersault]
( US campus ) goodbye
خداحافظت
so long
خدا نگهدار
خداحافظ
I'm history
خدایا حافظش باش
حرف ندای goodbye به معنای خداحافظ
حرف ندای bye حالت رسمی واژه bye ( به معنای خداحافظ، خدانگه دار ) است که افراد هنگام جدا شدن از هم یا قطع کردن مکالمه پشت تلفن از آن استفاده می کنند. البته این حرف ندا یک حالت غیر رسمی دیگر هم دارد و آن bye - bye است.
منبع: سایت بیاموز
goodbye
خدا به همرات
به گودبای به خارجی بنویسید برام
.
خداحافظ
خدانگهدار

شما را خدانگهدار
تو را خدا نگهدار
او بدون خداحافظی اینجا را ترک کرد
خداحافظ
خدانگهدار
خدانگهدار.
گود بای یعنی خداحافظ
خداحافظی ، خداحافظ ، خدانگهدار ، بای بای
تلفظ: گود بای

خدافظ

پاپ حافظ شما
گود بای معنی خدا نگه دار و خدا حافظ
درپناه بای ( بای رهبر مسیحیان )
یعنی درپناه بای باشید ( بای رهبر مسیحیان )
خدا بهمراه، خدانگهدار، خدا پشت و پناه
خداحافظ، بدرود
به وقت خدا حافظی

خداحافظ ( کاربرد رسمی دارد )
گودبای
خدا حافظ
به وقت خداحافظی
به معنی خداحافظی است
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٣٣)

بپرس