توانا در ساختن وسائل دست ساز
بامهارت در انجام کارهای دستی ( تکنیکی و فنی )
They've been building a new bookcase. Now they're sleeping.
انها در حال ساختن یک کتابخانه بوده اند و الان خوابند.
انها در حال ساختن یک کتابخانه بوده اند و الان خوابند.
دست به آچاره
دست هایی توانایی داشتن ( یعنی یارو خیلی دست هایه ماهری داره )
* تویه فارسی خودمون بهش میگیم=
زبردست ( ماهر، توانا )
* تویه فارسی خودمون بهش میگیم=
زبردست ( ماهر، توانا )
کارهاییکه نیاز به مهارت یدی دارد را به خوبی بلد بودن،
داشتن مهارت در استفاده از دستان خود
داشتن مهارت در استفاده از دستان خود
توانا برای استفاده از دستهایش بخوبی