good samaritan

/ˈɡʊdsəˈmerətən//ɡʊdsəˈmærɪtən/

(انجیل) سامری نیکو، آدم رحیم و نیکوکار

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a person who compassionately and unselfishly helps others in distress.

جمله های نمونه

1. A good Samaritan offered us a room in his house.
[ترجمه تیرکس] یه جوانمرد پیداشدو یه اتاق توخونه اش بما داد
|
[ترجمه گوگل]یک سامری خوب اتاقی در خانه اش به ما پیشنهاد داد
[ترجمه ترگمان]سامری \"یه اتاق تو خونه ش به ما پیشنهاد داد\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A large number of Good Samaritan heart patients benefit from the stress echo test.
[ترجمه گوگل]تعداد زیادی از بیماران قلبی سامری خوب از تست استرس اکو بهره می برند
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از بیماران قلبی Good از تست بازتاب استرس بهره مند خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. And so we return to that familiar Good Samaritan, Uncle Sam.
[ترجمه گوگل]و بنابراین به آن سامری خوب آشنا، عمو سام، باز می گردیم
[ترجمه ترگمان]\"و به این نتیجه می رسیم که\" سامری \"خوب، عمو\" سام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Posing as a Good Samaritan, the contractor would alert the homeowner and try to make a deal to repaint the house.
[ترجمه گوگل]پیمانکار با ظاهر شدن به عنوان یک سامری خوب، به صاحب خانه هشدار می داد و سعی می کرد برای رنگ آمیزی مجدد خانه معامله کند
[ترجمه ترگمان]ژست دهی به عنوان یک Samaritan خوب، پیمان کار می تواند صاحب خانه را آگاه کند و سعی کند تا معامله ای انجام دهد تا خانه را تمیز کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In what ways can you be a Good Samaritan to your neighbor this week?
[ترجمه گوگل]در این هفته از چه راه هایی می توانید برای همسایه خود سامری خوبی باشید؟
[ترجمه ترگمان]چطور میتونی این هفته \"سامری\" خوب باشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She was a "good samaritan" with a "Mother Courage" nature, referencing the Brecht character who believes she can do good in a bad world.
[ترجمه گوگل]او یک "سامری خوب" با طبیعت "مادر شجاع" بود و به شخصیت برشت اشاره می کرد که معتقد است می تواند در دنیای بد خوبی انجام دهد
[ترجمه ترگمان]او با اشاره به شخصیت brecht که معتقد است او می تواند در دنیای بد عملکرد خوبی داشته باشد، یک \"samaritan خوب\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Good Samaritan who cared for a man beaten and robbed by thugs.
[ترجمه گوگل]سامری خوب که از مردی مراقبت می کرد که توسط اراذل و اوباش کتک خورده و دزدیده شده بود
[ترجمه ترگمان]سامری \"خوب که به یه مردی که کتک زده بود و از thugs دزدی کرده بود\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A good Samaritan eventually came to her rescue.
[ترجمه گوگل]سرانجام یک سامری خوب به نجات او آمد
[ترجمه ترگمان]یه \"سامری\" خوب بالاخره به نجات اون اومد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. My neighbour a good Samaritan when I sprained my ankle.
[ترجمه گوگل]همسایه من یک سامری خوب بود که مچ پایم پیچ خورد
[ترجمه ترگمان]همسایه من \"سامری\" خوب وقتی که مچ پام رگ به رگ شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The parable of the good Samaritan just like it.
[ترجمه گوگل]مثل سامری خوب درست مثل آن است
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، \"سامری\" خوب همین جوری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He acted as a good Samaritan and took the poor woman to the hospital.
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک سامری خوب عمل کرد و زن فقیر را به بیمارستان برد
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک سامری خوب عمل کرد و زن بیچاره را به بیمارستان برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But now she's trying a new tactic. In an ad on an Internet bulletin board called craigslist she appeals for a Good Samaritan with O-positive blood.
[ترجمه گوگل]اما اکنون او یک تاکتیک جدید را امتحان می کند او در یک آگهی در یک تابلوی اعلانات اینترنتی به نام craigslist از یک سامری خوب با خون O مثبت درخواست می کند
[ترجمه ترگمان]اما حالا دارد یک تاکتیک جدید را امتحان می کند در یک آگهی بر روی یک صفحه بولتن اینترنتی به نام craigslist، او خواستار یک Samaritan خوب با خون مثبت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Companionship can include a spouse, member, hired caregiver, hospice volunteer, Good Samaritan, or pet.
[ترجمه گوگل]همراهی می تواند شامل همسر، عضو، مراقب اجیر شده، داوطلب آسایشگاه، سامری خوب یا حیوان خانگی باشد
[ترجمه ترگمان]Companionship می تواند شامل یک همسر، عضو، مراقبت کننده خانگی، داوطلب خانگی، Samaritan خوب، یا حیوان خانگی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. But after you made such a sacrifice, will still a good Samaritan?
[ترجمه گوگل]اما بعد از اینکه چنین فداکاری کردی، باز هم سامری خوب خواهد بود؟
[ترجمه ترگمان]اما بعد از این که چنین فداکاری کردی، هنوز \"سامری\" خوب هستی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• person who helps others unselfishly, parable in the new testament

پیشنهاد کاربران

فاز مردم داری گرفتن؛
( عامیانه )
دلسوز، فداکار.
مثال:
Brad was hailed by the newspaper as a good Samaritan after he stepped in and helped a woman who was being robbed
He stole money from an old woman while pretending to be a good Samaritan and help carry her shopping
بدون چشم داشت به دیگران کمک کردن
( مجازی ) ژست نیکوکاری گرفتن

بپرس