good manners

جمله های نمونه

1. Evil communications corrupt good manners.
[ترجمه گوگل]ارتباطات شیطانی، اخلاق نیک را فاسد می کند
[ترجمه ترگمان]ارتباطات شیطانی رفتار خوب را خراب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You should not disparage good manners.
[ترجمه گوگل]شما نباید اخلاق خوب را تحقیر کنید
[ترجمه ترگمان]نباید ادب و نزاکت را رعایت کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She covers her selfishness with a varnish of good manners.
[ترجمه گوگل]او خودخواهی خود را با لاکی از اخلاق خوب می پوشاند
[ترجمه ترگمان]او خودخواهی او را با یک نوع رفتار خوب می پوشاند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Good manners ban abusive language anyplace.
[ترجمه گوگل]اخلاق خوب، زبان توهین آمیز را در هر جایی ممنوع می کند
[ترجمه ترگمان]رفتار خوب، ممنوع کردن زبان بد زبانی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His good manners predispose people to like him.
[ترجمه گوگل]اخلاق خوب او مردم را مستعد دوست داشتن او می کند
[ترجمه ترگمان]رفتار good مردم را به خود جلب می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It isn't good manners to stare at people.
[ترجمه گوگل]خیره شدن به مردم اخلاق خوبی نیست
[ترجمه ترگمان]نگاه کردن به مردم خوب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Money stripped off the veneer of good manners.
[ترجمه گوگل]پول روکش اخلاق خوب را از بین برد
[ترجمه ترگمان]پول لایه رویی را ازسر برداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. A model of good manners, he has conquered any inward fury.
[ترجمه گوگل]او که الگوی خوش اخلاقی است، بر هر خشم درونی غلبه کرده است
[ترجمه ترگمان]نمونه ای از ادب و نزاکت، هر یک از آن ها از خشم درونی خود پیروز شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. A boy who has good manners stands up in an automatic movement when a lady enters the room.
[ترجمه گوگل]پسری که اخلاق خوبی دارد وقتی خانمی وارد اتاق می شود با حرکت خودکار از جایش بلند می شود
[ترجمه ترگمان]پسری که رفتار خوبی دارد، هر وقت که خانم وارد اتاق می شود، یک حرکت اتوماتیک وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. One should cultivate good manners from childhood.
[ترجمه گوگل]از کودکی باید اخلاق خوب را پرورش داد
[ترجمه ترگمان]انسان باید آداب و رسوم خوب را از کودکی پرورش دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Both boys had good manners, politely shaking hands.
[ترجمه گوگل]هر دو پسر اخلاق خوبی داشتند و مودبانه دست می دادند
[ترجمه ترگمان]هر دو پسرها رفتار خوبی داشتند و مودبانه دست می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. He inculcates good manners in his children.
[ترجمه گوگل]او اخلاق خوب را در فرزندانش پرورش می دهد
[ترجمه ترگمان]رفتارش با بچه ها خوب بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. You should have good manners all the time.
[ترجمه گوگل]شما باید همیشه اخلاق خوبی داشته باشید
[ترجمه ترگمان] همیشه باید رفتار خوبی داشته باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. John is the quintessence of good manners.
[ترجمه گوگل]جان ذات اخلاق خوب است
[ترجمه ترگمان]جان عصاره ادب و نزاکت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. She could at least have the good manners to let me know she won't be able to attend.
[ترجمه گوگل]او حداقل می تواند اخلاق خوبی داشته باشد تا به من اطلاع دهد که نمی تواند شرکت کند
[ترجمه ترگمان]حداقل می توانست رفتار خوبی داشته باشد که به من خبر بدهد که او قادر به این کار نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• etiquette, politeness, good breeding, proper decorum

پیشنهاد کاربران

به قاعده رفتار کردن یا مجموعه هنجارها و کردار و گرفتار و اعمال که در عرف و اخلاق مورد قبول و در هر سطح اجتماعی یا سیاسی و فرهنگی انتظار همان موضوع از گوینده یا نویسنده یا سخنران می رود.
( مجازاً ) به قاعده، به هنجار، به سامان، اصولی، مطابق با اصول، موافق نظم و ترتیب، سنجیده، سخته
مثال:
. . . "Wittgenstein wrote that although his architecture had ‘‘good manners
ویتگنشتاین نوشت که: هر چند معماری بنا، به قاعده است اما. . .
اداب، حسن سلوک، نزاکت
You don't have to waste good manners on the ogre. نیاز نیست واسه یه غول ادم خوار ادب خرج کنی ( باش محترمانه برخورد کنی )
ادب داشتن، نزاکت داشتن، خوش رفتار بودن
خوش اخلاق

بپرس