goo

/ˈɡuː//ɡuː/

معنی: چسبناک، ماده چسبنده و لزج، بوی نامطبوع، مزهو طعم تند، ذوق، رغبت
معانی دیگر: (آمریکا-خودمانی)، چیز چسبناک، چیز چسبان، شیرین و چسبناک، شیره مانند، میل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (informal) a thick, wet, or sticky substance.

(2) تعریف: excessively sentimental language; drivel.

جمله های نمونه

1. My washbag's covered in goo.
[ترجمه گوگل]کیف دستشویی من پوشیده شده است
[ترجمه ترگمان]موهای تنم سیخ شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Well, actually, he did spill some kind of goo all over his cravat at the Election-Day lunch at Allegro restaurant.
[ترجمه گوگل]خوب، در واقع، او در ناهار روز انتخابات در رستوران آلگرو، مقداری غوغا را به کل قفسه اش ریخت
[ترجمه ترگمان]خب، در واقع، اون یه جورایی روی کراوات روز روز ناهار توی رستوران \"allegro\" ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. There was flammable goo all over the place.
[ترجمه گوگل]مواد قابل اشتعال در همه جا وجود داشت
[ترجمه ترگمان] اونجا همه جا وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. And gradually the goo started to drain out of my poetry.
[ترجمه گوگل]و کم کم غوغا از شعرم کم شد
[ترجمه ترگمان]و کم کم مایع شروع به خروج از شعر من کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was still goo, so she put it out on the back porch for the cat.
[ترجمه گوگل]هنوز خفن بود، پس آن را در ایوان پشتی برای گربه گذاشت
[ترجمه ترگمان]هنوز آن ماده لزج بود، بنابراین آن را روی ایوان پشتی خانه گذاشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. In this country, experiments are continuing with sticky goo to counteract the slippery leaf mould.
[ترجمه گوگل]در این کشور، آزمایش‌ها با گوه چسبنده برای مقابله با کپک‌های لیز برگ ادامه دارد
[ترجمه ترگمان]در این کشور، آزمایش ها با مواد چسبناک به منظور خنثی کردن قالب برگ لغزنده ادامه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Green and yellow and red bubbling goo.
[ترجمه گوگل]گل سبز و زرد و قرمز حباب
[ترجمه ترگمان]سبز و زرد و لزج سرخ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They sat there in the corner making goo - gooeyes at each other.
[ترجمه گوگل]آن‌ها در گوشه‌ای نشسته‌اند و به هم غوغا می‌کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها در گوشه ای نشسته بودند و به یکدیگر زل می زدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I sang a little song " Ga ga goo goo - ga goo ga. "
[ترجمه گوگل]من یک آهنگ کوچک "گا گا گو گو - گا گو گا" خواندم
[ترجمه ترگمان]من یک آهنگ کوچک را برای ضربه goo goo نواخت \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I laughed, and with pride I said " Goo gah. "
[ترجمه گوگل]خندیدم و با غرور گفتم: گو گاه
[ترجمه ترگمان]خندیدم، و با غرور گفتم \"Goo gah\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I said " Ga ga - goo. "
[ترجمه گوگل]گفتم "گا گا - گو "
[ترجمه ترگمان]من گفتم: \"Ga ga\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. That's right -- not only can you use Goo. gl to generate QR codes, but now you can build it into your own software.
[ترجمه گوگل]درست است -- نه تنها می توانید از Goo استفاده کنید gl برای تولید کدهای QR، اما اکنون می توانید آن را در نرم افزار خود بسازید
[ترجمه ترگمان]درست است - - نه فقط می توانی از Goo استفاده کنی حالا شما می توانید کد QR تولید کنید اما حالا می توانید آن را در نرم افزار خودتان بسازید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Goo Hye Sun watched the award ceremony on TV.
[ترجمه گوگل]گو هی سان مراسم اهدای جایزه را از تلویزیون تماشا کرد
[ترجمه ترگمان]Goo سان، مراسم اعطای جوایز تلویزیونی را تماشا کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. If Dong - goo ends up leaving, too, I ' ll die!
[ترجمه گوگل]اگر دونگ گو هم به پایان برسد، من خواهم مرد!
[ترجمه ترگمان]اگه گاما - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

چسبناک (اسم)
stick, viscose, slab, goo, stickiness

ماده چسبنده و لزج (اسم)
goo

بوی نامطبوع (اسم)
goo

مزه و طعم تند (اسم)
goo

ذوق (اسم)
taste, verve, liking, penchant, relish, zeal, gusto, goo, vertu, virtu

رغبت (اسم)
propensity, relish, zest, goo

انگلیسی به انگلیسی

• sticky substance; excessive sentimentality (slang)
you can use goo to refer to any thick, sticky substance, for example mud or paste; an informal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس