gong

/ˈɡɒŋ//ɡɒŋ/

معنی: ناقوس، صدای زنگ دراوردن
معانی دیگر: (نوعی آلت ضربی مشتمل بر صفحه ی فلزی بشقاب شکلی که با نواختن چکش چوبی آن را به صدا در می آورند) گانگ، ناقوس نعلبکی شکل، زنگی که عبارت است از کاسه و چکشی که اهسته بران میزنند

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a large metallic disk that makes a deep resonant sound when struck with a stick or mallet.

(2) تعریف: a shallow, saucer-shaped bell sounded by a mechanically or electrically operated hammer.

جمله های نمونه

1. Do I hear the dinner gong?
[ترجمه گوگل]آیا صدای گونگ شام را می شنوم؟
[ترجمه ترگمان]صدای زنگ شام را می شنوم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. On the stroke of seven, a gong summons guests into the dining-room.
[ترجمه گوگل]در هفت سالگی، یک گونگ مهمانان را به اتاق غذاخوری فرا می خواند
[ترجمه ترگمان]از ساعت هفت، صدای زنگ در اتاق پذیرایی به گوش رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Zhang Gong, both close associates of Yang Baibing, were appointed commander and political commissar, respectively.
[ترجمه گوگل]ژانگ گونگ، هر دو از نزدیکان یانگ بایبینگ، به ترتیب به عنوان فرمانده و کمیسر سیاسی منصوب شدند
[ترجمه ترگمان]ژانگ Gong هر دو نزدیکان یانگ Baibing به ترتیب به عنوان فرمانده و commissar سیاسی منصوب شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A loud gong from the house summoned everyone to the driveway to greet the master.
[ترجمه گوگل]صدای گونگ بلندی از خانه همه را به خیابان احضار کرد تا به استاد سلام کنند
[ترجمه ترگمان]صدای زنگ در خانه همه را فرا خواند تا به ارباب خوش آمد بگوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The gong for lunch sounded two floors down.
[ترجمه گوگل]صدای گونگ برای ناهار دو طبقه پایین تر به صدا درآمد
[ترجمه ترگمان]زنگ نهار دو طبقه به صدا درآمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The installation consists in a big gong of light, made of coloured concentric projections and intense sound vibration.
[ترجمه گوگل]این نصب شامل یک گونگ بزرگ از نور است که از برآمدگی های متحدالمرکز رنگی و ارتعاش صوتی شدید ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]نصب شامل زنگ بزرگی از نور است که از افکنش های متحد المرکز و لرزش شدید صدا تشکیل شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The person that always knows Gong salangane husband and wife says, their love is spirit those who go up.
[ترجمه گوگل]کسی که همیشه زن و شوهر گونگ سالنگان را می شناسد می گوید، عشق آنها روح کسانی است که بالا می روند
[ترجمه ترگمان]فردی که همیشه با شوهر و همسرش آشنا می شود، می گوید عشق آن ها روح کسانی است که بالا می روند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Gleason Yi - Gong is set to become the leading Gear Cutter Tool manufacturer in P.
[ترجمه گوگل]Gleason Yi - Gong قرار است به تولید کننده پیشرو ابزار برش دنده در P تبدیل شود
[ترجمه ترگمان][ Gleason ] - برای تبدیل شدن به کارخانه سازنده ابزار Cutter Gear در P تنظیم شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Gong Zizhen was a prominent enlightened thinker an encyclopedic scholar of modern China.
[ترجمه گوگل]گونگ زیژن یک متفکر برجسته روشن‌فکر و دانش‌پژوه چین مدرن بود
[ترجمه ترگمان]Gong Zizhen یک متفکر برجسته روشنفکر و دانشمند encyclopedic از چین مدرن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Spike Milligan has finally got the gong he had been promised.
[ترجمه گوگل]اسپایک میلیگان بالاخره به گونگی که بهش قول داده بود رسید
[ترجمه ترگمان]اسپایک Milligan \"بالاخره\" گونگ بوک \"رو پیدا کرد که بهش قول داده بود\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Second, Falun Gong organizations have instigated troubles and incidents and have undermined social stability.
[ترجمه گوگل]دوم، سازمان‌های فالون گونگ مشکلات و حوادثی را ایجاد کرده‌اند و ثبات اجتماعی را تضعیف کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]دوم، Falun Gong مشکلات و حوادث را تحریک کرده اند و ثبات اجتماعی را تضعیف کرده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Falun Gong, a quasi-religious sect, outlawed as a threat to stability.
[ترجمه گوگل]فالون گونگ، یک فرقه شبه مذهبی، به عنوان تهدیدی برای ثبات غیرقانونی اعلام شد
[ترجمه ترگمان]فالون گونگ، یک گروه شبه مذهبی، تهدیدی برای ثبات محسوب می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Qiao Gong Fang Gems is a professional supplier of high-quality jewelry gemstones in Wuzhou which famous known as "the capital of artificial gem in the world".
[ترجمه گوگل]Qiao Gong Fang Gems یک تامین کننده حرفه ای سنگ های قیمتی جواهرات با کیفیت بالا در ووژو است که به عنوان "پایتخت جواهرات مصنوعی در جهان" معروف است
[ترجمه ترگمان]Qiao Gong Fang یک تامین کننده حرفه ای جواهر جواهر با کیفیت بالا در Wuzhou است که معروف به \"سرمایه گوهر مصنوعی در جهان\" معروف است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Playing a small gong, clapper struck the staff and inspection field.
[ترجمه گوگل]با نواختن یک گونگ کوچک، کف زدن به محوطه کارکنان و بازرسی اصابت کرد
[ترجمه ترگمان]clapper در حالی که زنگ می زد، چوب دستی اش را زد و زمین را بازرسی کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The British Empire Medal was widely regarded as 'the gong for the working classes'.
[ترجمه گوگل]مدال امپراتوری بریتانیا به طور گسترده به عنوان "گونگ برای طبقات کارگر" در نظر گرفته شد
[ترجمه ترگمان]مدال امپراتوری بریتانیا به طور گسترده ای به عنوان gong برای طبقه کارگر تلقی می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ناقوس (اسم)
ring, bell, gong

صدای زنگ دراوردن (فعل)
gong

انگلیسی به انگلیسی

• percussion instrument of asian origin which resembles a shallow metal bowl; deep resonant sound of gong
strike a gong (type of asian percussion instrument)
a gong is a flat, circular piece of metal that you hit with a hammer to make a loud sound.

پیشنهاد کاربران

1 - noun - countable :
گانگ ( یک فلز گرد است که درون قابی چوبی یا فلزی آویزان است و به عنوان سازی ضربه ای از آن استفاده می شود. برای به صدا در آمدن این ساز ، با چکش چوبی به آن می کوبند. هم چنین در رستوران ها با به صدا درآوردن آن، آماده شدن غذا را به مشتری اعلام می کنند. )
...
[مشاهده متن کامل]

به عنوان مثال:
At the Hall of Lanterns, we sound the temple gong, summoning the gods
2 - noun - countable - British English - informal :
مدال، لقب یا جایزه ای که به کسی داده می شود.
3 - verb :
به صدا درآوردن یک گانگ
صدایی مانند صدای گانگ ایجاد کردن
به عنوان مثال :
Suddenly a bell gonged loudly through the palace

gonggong
منابع• https://www.ldoceonline.com/dictionary/gong• https://www.macmillandictionary.com/dictionary/british/gong• https://www.lexico.com/definition/gong
gong ( موسیقی )
واژه مصوب: گُنگ
تعریف: سازی از دستۀ الواح

بپرس