goldsmith

/ˈɡoʊldsmɪθ//ˈɡəʊldsmɪθ/

معنی: زرگر، طلا ساز
معانی دیگر: اولیور گلداسمیت (نویسنده ی انگلیسی)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who makes or sells objects of gold.

جمله های نمونه

1.
زرگر،طلا کار

2. Goldsmith has repaired the roof to ensure the house is wind-proof.
[ترجمه گوگل]زرگر برای اطمینان از ضد باد بودن خانه، سقف را تعمیر کرده است
[ترجمه ترگمان]گولدسمیث سقف را تعمیر کرده است تا اطمینان حاصل کند که خانه ضد باد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Indianapolis mayor Stephen Goldsmith found that government must focus on fewer things and do them better.
[ترجمه گوگل]استفان گلداسمیت، شهردار ایندیاناپولیس دریافت که دولت باید روی کارهای کمتری تمرکز کند و آنها را بهتر انجام دهد
[ترجمه ترگمان]شهردار ایندیاناپولیس، استفن Goldsmith دریافت که دولت باید بر روی چیزهای کم تر تمرکز کند و آن ها را بهتر انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A goldsmith has his mark, leaves his insignia on a plate.
[ترجمه گوگل]یک زرگر نشان خود را دارد، نشان خود را در بشقاب می گذارد
[ترجمه ترگمان]یک نقره اثر خود را دارد، و نشانه های خود را بر روی یک بشقاب می گذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Allied-Lyons was also said to be on the Goldsmith hit list.
[ترجمه گوگل]گفته می شود که Allied-Lyons نیز در لیست موفق گلد اسمیت قرار دارد
[ترجمه ترگمان]همچنین گفته می شد که متفقین - لیون در فهرست هدف گلد اسمیت قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Essentially, Goldsmith had invented the basic formula for Three's Company.
[ترجمه گوگل]در اصل، گلداسمیت فرمول اصلی شرکت Three's را اختراع کرده بود
[ترجمه ترگمان]گلد اسمیت اساسا فرمول اصلی برای شرکت سه را اختراع کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Does this mean there aren't any, or was Goldsmith merely worried about upsetting old friends?
[ترجمه گوگل]آیا این بدان معناست که هیچ کدام وجود ندارد، یا گلداسمیت صرفاً نگران ناراحت کردن دوستان قدیمی بود؟
[ترجمه ترگمان]این به این معنا است که هیچ یک یا گلد اسمیت فقط نگران دوستان قدیمی upsetting؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. To relate Leapor to Goldsmith on the issue of enclosure, especially in light of Sambrook's extensive claims, requires caution.
[ترجمه گوگل]ارتباط لیپور با گلداسمیت در مورد موضوع محصور کردن، به ویژه با توجه به ادعاهای گسترده سامبروک، نیازمند احتیاط است
[ترجمه ترگمان]برای ارتباط دادن Leapor به گولدسمیث در مساله محوطه محصور، به خصوص در پرتو ادعاهای گسترده Sambrook، نیاز به احتیاط دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Goldsmith, for example, paroled in 198 was arrested on the firearms charge in 1992 and convicted in 199
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، گلداسمیت که در سال 198 آزاد شد، در سال 1992 به اتهام سلاح گرم دستگیر و در سال 199 محکوم شد
[ترجمه ترگمان]برای مثال، گولدسمیث در ۱۹۸ مورد اتهام سلاح های گرم در سال ۱۹۹۲ و در ۱۹۹ مورد مجرم شناخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Goldsmith has very strong feelings about protecting the environment.
[ترجمه گوگل]گلداسمیت احساسات بسیار قوی در مورد حفاظت از محیط زیست دارد
[ترجمه ترگمان]گولدسمیث احساسات بسیار قوی در مورد حفاظت از محیط زیست دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Edited by Jerry Mander and Edward Goldsmith.
[ترجمه گوگل]ویرایش شده توسط جری مندر و ادوارد گلداسمیت
[ترجمه ترگمان]ویرایش شده توسط جری Mander و ادوارد گلداسمیت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Most likely Goldsmith sketched his certain young fellow from life.
[ترجمه گوگل]به احتمال زیاد گلداسمیت همنوع جوان خود را از زندگی ترسیم کرده است
[ترجمه ترگمان]به احتمال زیاد گلد اسمیت این جوان را از زندگی ترسیم کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Ninety days later, true to his word, the goldsmith brought the crown.
[ترجمه گوگل]نود روز بعد، زرگر وفادار به قول خود، تاج را آورد
[ترجمه ترگمان]روزی نود روز بعد سکه طلا آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. This is Irving's appraisal of Oliver Goldsmith.
[ترجمه گوگل]این ارزیابی ایروینگ از الیور گلداسمیت است
[ترجمه ترگمان]این ارزیابی Irving از الیور گلد اسمیت است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Goldsmith, an administrator at a community college in Coalinga, Calif., said she typically hosts an "over-the-top meal" for friends and family.
[ترجمه گوگل]گلداسمیت، مدیر یک کالج محلی در کوالینگا، کالیفرنیا، گفت که او معمولا یک "غذای عالی" برای دوستان و خانواده خود می پذیرد
[ترجمه ترگمان]Goldsmith، یک مدیر در یک کالج اجتماعی در Coalinga، کالیفرنیا او معمولا میزبان یک \"غذای بالای\" برای دوستان و خانواده هاست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

زرگر (اسم)
goldsmith, smith, jeweller, jeweler

طلا ساز (اسم)
goldsmith

تخصصی

[زمین شناسی] زرگر، طلاساز

انگلیسی به انگلیسی

• one who specializes in creating jewelry and other items out of gold
a goldsmith is a person whose job is making jewellery and other objects using gold.

پیشنهاد کاربران

زرگر. طلاساز
مثال:
goldsmiths impressed his likeness on medallions
زرگرها و طلاسازها تصویر او را بر روی مدالهای بزرگ مهر زدند.
زر سالار
طلا سالار

بپرس