کنایه از بسیار تحت نظر بودن، به راحتی دیده شدن،
هست و نیست کسی در معرض دید عموم قرار گرفتن ( مثل ستاره های سینما )
شرایطی که همه از کارت سر دربیارن و از هر اتفاقی که تو زندگیت میفته مردم مطلع بشن
... [مشاهده متن کامل]
شاید هم به نوعی هیچ چیز پنهانی ایی نداشتن یعنی ظاهر و باطن یکی بودن
ویژگی تبلیغاتی به کسی یا چیزی دادن، شهرت بی حد و مرز، شرایط خطیر معروفیت بیش از حد
گاهی هم همه چیز را رو کردن و در طبق اخلاص گذاشتن، تاب آوردن در شرایط سخت و در عین حال شکننده،
خود را بیرون ریختن، بر طبل رسوایی زدن، مکان یا موقعیتی باز برای مشاهده، چیز پنهانی ایی نداشتن،
سر و رمزی نداشتن، در سیطره چیزی بودن ( مثل شهرت، اسم، مقام ) ، ناگزیر از تحت کنترل بودن، راز مگویی نداشتن و راز مگویی را نگه نداشتن،
کسیکه نه خودش رازی داره و نه راز دیگران را نگه میدارد، تمام زندگی را در کف دست گرفتن، گاهی از شجاعت جان را کف دست گرفتن،
خلاصه شدن در یک زندگی کلیشه ایی و معلوم و بدیهی، فضایی کاملا بدیهی و برهنه که نیاز به توضیح و تعریف ندارد،
تقابل بین شهرت و بدیهی بودن ( مثل سوپر استارها که بدلیل معروفیت دور از دسترس مینمایند و به همان دلیل هم نیازی به تعریف ندارن چون ظاهر و باطن دنیایشان جزئی از زندگی مردم است ) ،
موقعیتی که در آن مردم می توانند همه اتفاقات را ببینند و هیچ چیز خصوصی نیست،
وضعیتی که در اون هیچ عمل یا رفتار خصوصی ایی نداریم ( مثل رئیس جمهور که از طرفی همه زندگیش زیر ذره بین است و از طرفی هر عملش بر جمع تاثیر میگذارد، در واقع نه حریم مادی دارد و نه حریم معنوی ) ،
حالتی کاملا ناپایدار در عین تداوم، موقعیت لغزنده، بر لبه تیغ رفتن، شرایط بی ثبات،
ترکیب و آمیزش دو وضعیت درون و بیرون در یک زمان معین و مشخص، تنگ ماهی
هست و نیست کسی در معرض دید عموم قرار گرفتن ( مثل ستاره های سینما )
شرایطی که همه از کارت سر دربیارن و از هر اتفاقی که تو زندگیت میفته مردم مطلع بشن
... [مشاهده متن کامل]
شاید هم به نوعی هیچ چیز پنهانی ایی نداشتن یعنی ظاهر و باطن یکی بودن
ویژگی تبلیغاتی به کسی یا چیزی دادن، شهرت بی حد و مرز، شرایط خطیر معروفیت بیش از حد
گاهی هم همه چیز را رو کردن و در طبق اخلاص گذاشتن، تاب آوردن در شرایط سخت و در عین حال شکننده،
خود را بیرون ریختن، بر طبل رسوایی زدن، مکان یا موقعیتی باز برای مشاهده، چیز پنهانی ایی نداشتن،
سر و رمزی نداشتن، در سیطره چیزی بودن ( مثل شهرت، اسم، مقام ) ، ناگزیر از تحت کنترل بودن، راز مگویی نداشتن و راز مگویی را نگه نداشتن،
کسیکه نه خودش رازی داره و نه راز دیگران را نگه میدارد، تمام زندگی را در کف دست گرفتن، گاهی از شجاعت جان را کف دست گرفتن،
خلاصه شدن در یک زندگی کلیشه ایی و معلوم و بدیهی، فضایی کاملا بدیهی و برهنه که نیاز به توضیح و تعریف ندارد،
تقابل بین شهرت و بدیهی بودن ( مثل سوپر استارها که بدلیل معروفیت دور از دسترس مینمایند و به همان دلیل هم نیازی به تعریف ندارن چون ظاهر و باطن دنیایشان جزئی از زندگی مردم است ) ،
موقعیتی که در آن مردم می توانند همه اتفاقات را ببینند و هیچ چیز خصوصی نیست،
وضعیتی که در اون هیچ عمل یا رفتار خصوصی ایی نداریم ( مثل رئیس جمهور که از طرفی همه زندگیش زیر ذره بین است و از طرفی هر عملش بر جمع تاثیر میگذارد، در واقع نه حریم مادی دارد و نه حریم معنوی ) ،
حالتی کاملا ناپایدار در عین تداوم، موقعیت لغزنده، بر لبه تیغ رفتن، شرایط بی ثبات،
ترکیب و آمیزش دو وضعیت درون و بیرون در یک زمان معین و مشخص، تنگ ماهی