1. Hanson's golden rule is to add value to whatever business he buys.
[ترجمه گوگل]قانون طلایی هانسون این است که به هر کسب و کاری که میخرد ارزش بیافزاید
[ترجمه ترگمان]قانون طلایی \"هانسون\" این است که به هر کاری که می خرد، ارزش اضافه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The golden rule when creating your design is: keep it simple.
[ترجمه گوگل]قانون طلایی هنگام ایجاد طرح شما این است: آن را ساده نگه دارید
[ترجمه ترگمان]قانون طلایی هنگام ایجاد طرح شما این است: ساده نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. Remember, when driving a car, the golden rule is never to take both hands off the steering wheel.
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید، هنگام رانندگی، قانون طلایی این است که هرگز هر دو دست خود را از روی فرمان برندارید
[ترجمه ترگمان]به یاد داشته باشید، هنگام رانندگی یک اتومبیل، قانون طلایی هرگز نمی توانید هر دو دست را از فرمان اتومبیل بردارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The golden rule of cooking is to use fresh ingredients.
[ترجمه گوگل]قانون طلایی آشپزی استفاده از مواد تازه است
[ترجمه ترگمان]قانون طلایی پخت وپز استفاده از ترکیبات تازه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The golden rule for working in any factory is to observe its safety regulations.
[ترجمه گوگل]قانون طلایی کار در هر کارخانه رعایت مقررات ایمنی آن است
[ترجمه ترگمان]قانون طلایی برای کار در هر کارخانه، رعایت مقررات ایمنی آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The golden rule in tennis is to keep your eye on the ball.
[ترجمه گوگل]قانون طلایی در تنیس این است که مراقب توپ باشید
[ترجمه ترگمان]قانون طلایی تنیس، چشم شما را روی توپ نگه می دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The golden rule in playing tennis is to watch the ball closely.
[ترجمه گوگل]قانون طلایی در بازی تنیس تماشای توپ از نزدیک است
[ترجمه ترگمان]قانون طلایی تنیس بازی کردن توپ را از نزدیک تماشا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The golden rule is never to clean a valuable coin.
[ترجمه گوگل]قانون طلایی این است که هرگز یک سکه با ارزش را تمیز نکنید
[ترجمه ترگمان]قاعده طلایی هرگز پاک کردن یک سکه با ارزش نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Remember the golden rule of legal PR-keep the client in the picture.
[ترجمه گوگل]قانون طلایی روابط عمومی قانونی را به خاطر بسپارید - مشتری را در عکس نگه دارید
[ترجمه ترگمان]قانون طلایی روابط عمومی را به خاطر داشته باشید - مشتری را در تصویر نگه دارید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The first, golden rule is that children do not learn at an even pace.
[ترجمه گوگل]اولین قانون طلایی این است که بچه ها با سرعت یکسان یاد نمی گیرند
[ترجمه ترگمان]اولین قانون طلایی این است که بچه ها حتی با سرعت یاد نمی گیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They discovered and applied the golden rule of leading change: Do unto yourself what you would have others do unto themselves.
[ترجمه گوگل]آنها قانون طلایی رهبری تغییر را کشف کردند و به کار بردند: همان کاری را که دوست دارید دیگران با خودشان انجام دهند با خودتان انجام دهید
[ترجمه ترگمان]آن ها قانون طلایی تغییرات عمده را کشف و به کار بردند: کاری را که دیگران برای خود خواهید داشت انجام دهید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Again, the golden rule is only pick a cause that is dear to your heart.
[ترجمه گوگل]باز هم، قانون طلایی این است که فقط دلیلی را انتخاب کنید که برای شما عزیز باشد
[ترجمه ترگمان]باز هم قانون طلایی تنها دلیلی را انتخاب می کند که برای قلب شما گرامی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. My golden rule of cooking is to use the best of fresh ingredients.
[ترجمه گوگل]قانون طلایی من در آشپزی استفاده از بهترین مواد تازه است
[ترجمه ترگمان]قانون طلایی من استفاده از بهترین مواد اولیه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The golden rule is to use a drawing program which builds its image from instructions rather than individual dots.
[ترجمه گوگل]قانون طلایی استفاده از یک برنامه ترسیمی است که تصویر خود را از دستورالعملها میسازد تا نقاط منفرد
[ترجمه ترگمان]قاعده طلایی استفاده از یک برنامه نقاشی است که تصویر خود را از دستورالعمل ها به جای نقاط مجزا می سازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید