goldbrick


(عامیانه) آجر طلای مصنوعی (که در کلاهبرداری به کار می رود)، چیز قلابی، چیز بی ارزش (که برای کلاهبرداری پرارزش و اصیل قلمداد می شود)، (خودمانی - نظام وظیفه) سرباز از زیر کار دررو، بیکاره، جنس بی ارزشی که بجای جنس بهاداری فروخته میشود، طفره رو

جمله های نمونه

1. Mecca for the grifters and drifters, the phonies and gold-brick men.
[ترجمه گوگل]مکه برای گردانندگان و دریفت‌کنندگان، جعلی‌ها و مردان آجر طلا
[ترجمه ترگمان]و از مکه برای تبهکار و بی سر و پا، the و brick که از آن ها دور بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Tell that goldbrick to get back to work.
[ترجمه گوگل]به آن آجر طلا بگو که برگرد سر کار
[ترجمه ترگمان]به اون goldbrick بگو برگردی سر کار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Whoever is goldbrick when I came back gets a real talking.
[ترجمه گوگل]وقتی من برگشتم هر کس آجر طلا باشد واقعاً صحبت می کند
[ترجمه ترگمان]هر کی که برگشته، وقتی برگشتم حرف حسابی می زنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. As the group leader, one must not goldbrick.
[ترجمه گوگل]به عنوان رهبر گروه، نباید آجر طلایی کرد
[ترجمه ترگمان]به عنوان رهبر این گروه، نباید از آن استفاده کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It's wishful thinking to expect Phil to help you, he's a goldbrick.
[ترجمه گوگل]انتظار اینکه فیل به شما کمک کند خیال بافی است، او یک آجر طلاست
[ترجمه ترگمان]من دارم فکر می کنم که انتظار دارم فیل به تو کمک کنه، اون یه goldbrick
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• worthless brick made to appear as though it were made of gold; something which is worth little yet has the appearance of value; slacker, lazy person, one who avoids work (military slang)

پیشنهاد کاربران

To deceive or cheat by pretending to work or put in effort. “Goldbrick” is often used to describe someone who avoids their responsibilities or tries to get away with doing the bare minimum.
فریب دادن یا گول زدن کسی با تظاهر به کار یا تلاش.
...
[مشاهده متن کامل]

شخصی که از مسئولیت های خود اجتناب یا سعی می کند با انجام حداقل ها قسر در برود ( در رفتن از زیر کاری )
***************************************************************************************************
مثال؛
“He’s always goldbricking at work, never actually getting anything done. ”
A supervisor might say, “I caught him goldbricking again, just sitting there doing nothing. ”
In a conversation about laziness, someone might comment, “Goldbricking is a surefire way to get fired. ”

منابع• https://fluentslang.com/slang-for-cheat/
( فعل، عامیانه، در اصل آمریکایی، در معنی 2 و 3 در اصل اصطلاح عامیانه در ارتش آمریکا )
1. ( فعل متعدی، اکنون به ندرت ) فریب دادن، سر کسی کلاه گذاشتن
2. ( فعل متعدی ) طفره رفتن ( از کار، مسئولیت و غیره ) به خصوص با تمارض؛ خود را به ناخوشی زدن ( مترادف malinger )
...
[مشاهده متن کامل]

همچنین به معنای وقت خود را تلف کردن، به بطالت گذراندن
بیشتر با مفعول it به کار می رود.
3. ( فعل لازم ) از زیر کار در رفتن، شانه خالی کردن از وظایف به خصوص با زدن خود به مریضی
همچنین وقت را بیهوده گذراندن و هیچ کاری نکردن
واژه های مشتق:
gold - bricking, n
gold - bricker, n
gold - bricking, adj
فرم ها: gold - brick و goldbrick و gold brick
منبع: Oxford English Dictionary

بپرس