انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
درپی، پیِ
مراجعه به
قرار بود قصد دارم به
راجع به - متعلق به
The share of national income going to families in the bottom. . .
سهم درآمد ملی متعلق به / راجع به خانواده های زیر . . .
سهم درآمد ملی متعلق به / راجع به خانواده های زیر . . .
قصد داشتن خیال داشتن
فکر نکنم نتایج ریاضی ام از قرار معلوم کمکی کنه به معدل من
Going to بعضی اوقات به معنی تعلق یا مربوط بودن می باشد
The increases in income are going to investors
برای بیان برنامه ها و یا تصمیماتی که از قبل تعیین شدند هست .
مثال:they are going to live in Iran
معنی:آنها می خواهند در ایران زندگی کنند.
Going to در اینجا به معنای می خواهند هست.
مثال:they are going to live in Iran
معنی:آنها می خواهند در ایران زندگی کنند.
Going to در اینجا به معنای می خواهند هست.
قرار است کاری را در آینده انجام بدیم
وقتی نیتیو ها تند تر صحبت میکنند going to را ganna میگویند
وقتی نیتیو ها تند تر صحبت میکنند going to را ganna میگویند
باید
This is going to work.
( این ) باید کار کنه.
( این ) باید کار کنه.
تصمیم. . . تصمیم داشتن . . . . اراده
برای تصمیم های از قبل برنامه ریزی شده
Earlier or plans
تصمیمی که برا فعل آینده می اید
قرار بودن
اراده برای انجام کاری/تصمیم داشتن برای انجام کاری
انجام کاری در اینده
یعنی قصد داشتن و برای آینده است
مثال I going to make a kabab
یعنی من قصد دارم کباب درست کنم
مثال I going to make a kabab
یعنی من قصد دارم کباب درست کنم
قصد داشتن
خواستن
رفتن
خواستن
رفتن
یعنی از قبل تصمیم گرفتیم که یک کاری را در آینده انجام بدهیم برای مثال:
من میخواهم زبان بیاموزم
ولی حتمی نیست یعنی احتمال حتمی ندارد که من این کار را انجام دهم
ولی وقتی میگوییم:I will learn English
من در آینده زبان را می آموزم و این حتمی است
هم برای زمان حال میشه هم به معنای قصد داشتن مثلا من قصد دارم بروم به. . . im going to مثل من مجبورمi have to
به معنای تصمیم برای انجام کاری در اینده.
ترکیب:فعل ساده going to فعل توب فاعل.
مثل I am goin to trave:من قصد سفر دارم.
حالا اگر بعد فعل going toفعل ساده نیاید، دیگه به منزله قصد داشتن نیست و به معنای رفتن است.
مثل:I am going to restorant
من دارم به رستوران میروم
ترکیب:فعل ساده going to فعل توب فاعل.
مثل I am goin to trave:من قصد سفر دارم.
حالا اگر بعد فعل going toفعل ساده نیاید، دیگه به منزله قصد داشتن نیست و به معنای رفتن است.
مثل:I am going to restorant
من دارم به رستوران میروم
قصد داشتن برای انجام دادن کاری
قصد انجام کاری را داشتن
دیر خواهد شد
به معنی انجام دادن کاری د زمان آینده مثلا
I'm going to visit him today
Going to یک فعل است که هم به معنی رفتن و هم به معنی قراره است مثلا. . . یارو می خواهد یک چیز را بخرد
قراره ( شاید انجام بدم و شاید هم نتونم انجام بدم )
My father is going to sell the house
به معنیه انجام100%کار در آینده دلالت میکند
قصد داشتن برای انجام کاری
تصمیم گرفتن برای زمان اینده دور که الان گرفته میشود
خواستن یعنی خواستن کاری انجام دادن
قراره. . . . .
قصد داشتن. . . . بافرمول
فعل ساده to be going to فاعل
برای انجام کاری در آینده که از قبل تصمیم گرفته شده مانند
l am going to drink for ali. . . . یا برای انجام کاری در آینده زندیک مانند
look at the dark clouds. . it is going to rain
فعل ساده to be going to فاعل
برای انجام کاری در آینده که از قبل تصمیم گرفته شده مانند
l am going to drink for ali. . . . یا برای انجام کاری در آینده زندیک مانند
تصیم داشتن _به قصد انجام دادن کاری یا رفتن ب جایی
تصمیم داشتن
رفتن به جایی برای انجام کار
به قصد
اراده به انجام کاری
در حال رفتن به . . . .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤١)