• تو دور باطل افتادن
( تکرار یک موضوع / کار برای مدت طولانی بدون دستیابی به نتیجه )
the discussion went round and round in circles.
بحث از هر طرف ( هی/ بارها و بارها / پی در پی ) تو دور باطل افتاد / می افتاد.
( تکرار یک موضوع / کار برای مدت طولانی بدون دستیابی به نتیجه )
بحث از هر طرف ( هی/ بارها و بارها / پی در پی ) تو دور باطل افتاد / می افتاد.
دور خودشون گشتن ( کار عبث و بیهوده )
این یک ایدیم هست و می توانیم به دو صورت زیر استفاده کنیم
going round in circles
around in circles
و زمانی که آن را برای کسی به کار می بریم، معنی آن به فارسی به صورت زیر می شود
"آنها چیزی به دست نمی آورند، زیرا آنها همچنان به همان نقطه یا مشکل بر می گردند"
و زمانی که آن را برای کسی به کار می بریم، معنی آن به فارسی به صورت زیر می شود
"آنها چیزی به دست نمی آورند، زیرا آنها همچنان به همان نقطه یا مشکل بر می گردند"