1. he goes by the name of manoonchehr
او را به نام منوچهر می شناسند.
2. he goes hungry until noon
او تا ظهر ناشتا می ماند.
3. he goes in rags
او با لباس ژنده بیرون می رود.
4. he goes to college
او دانشگاه می رود.
5. he goes to work at 7 a. m.
ساعت 7 بامداد سر کارش می رود.
6. how goes the world with you?
روزگار تو چگونه است ؟
7. it goes against my grain
با طینت من جور در نمی آید.
8. it goes without saying that you need a passport to go to france
البته برای سفر به فرانسه گذرنامه لازم است.
9. prosperity goes cycling on from generation to generation
رونق از نسلی به نسل دیگر می گردد.
10. she goes to church on sundays
او یکشنبه ها به کلیسا می رود.
11. there goes the class bell, i must hurry
زنگ کلاس را زدند باید شتاب کنم.
12. this goes to show that the local government was corrupt
این نشان می دهد که دولت محلی فاسد بود.
13. who goes there?
چه کسی آنجا می رود؟ آنجا کیست ؟
14. anything goes
هر اقدامی مجاز است،هیچ محدودیتی وجود ندارد
15. bang goes (something)
با عدم موفقیت یا شکست مواجه شدن،ناکام شدن
16. it goes down a bomb
(انگلیس - خودمانی) بسیار موفق است
17. it goes like a bomb
(خودمانی) خیلی تند می رود،مثل برق می رود
18. what goes around comes around
هر گفته یا عمل عاقبت به صاحبش برمی گردد
19. what goes up must come down
فواره چون بلند شود سرنگون شود
20. afternoons he goes to the library
بعد از ظهرها به کتابخانه می رود.
21. he rarely goes out of the house
او به ندرت از خانه بیرون می رود.
22. if it goes off course, the missile will destruct automatically
در صورت انحراف از مسیر پرتابه خود به خود منهدم خواهد شد.
23. moral ruin goes hand in hand with faithlessness
انحطاط اخلاقی با بی ایمانی همراه است.
24. she never goes where she is not invited
او هرگز به جایی که دعوت نشده است نمی رود.
25. the law goes into effect today
از امروز آن قانون قابل اجرا می باشد.
26. the patrol goes on day and night
پاسداری شب و روز ادامه دارد.
27. the prize goes to iraj
ایرج برنده ی جایزه است.
28. the road goes uphill
جاده رو به بالا می رود.
29. this train goes west
این قطار به سوی غرب رهسپار است.
30. wherever he goes he is liked
هر جا که می رود او را دوست دارند.
31. . . . a true wayfarer goes slow and steady
. . . رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود
32. after lunch she goes to her den and studies or relaxes
بعد از نهار به اتاق دنج خود می رود و مطالعه یا استراحت می کند.
33. as to what goes on inside the brain, that i must leave to the next chapter
درباره ی آنچه در داخل مغز روی می دهد درفصل بعدی صحبت خواهم کرد.
34. here the train goes around a curve
خط آهن در اینجا دور می زند.
35. if the bank goes bankrupt, i'll be sunk
اگر بانک ورشکست شود کار من ساخته است.
36. that rule still goes
آن قاعده هنوز هم صادق است.
37. the bus that goes to ghamsar
اتوبوسی که به قمصر می رود
38. the road that goes to niasar
راهی که به نیاسر منتهی می شود (می رود)
39. the salary scale goes from $ 60 to $ 90
اشل حقوق ها از 60 تا 90 دلار است.
40. when the temperature goes down, water particles begin to crystallize
حرارت که کم می شود ذرات آب شروع می کنند به بلورین شدن.
41. a young ship that goes much faster than submarines
یک کشتی نو که از زیردریایی بسیار تندتر می رود.
42. in summer months, junior goes to his grandfather's farm
در ماه های تابستان پسرم به مزرعه ی پدربزرگش می رود.
43. one percent of the win goes to the house
یک درصد بردها به قمارخانه می رسد.
44. during nowrooz, the consumption of confectioneries goes up
مصرف شیرینی و تنقلات در نوروز بالا می رود.
45. we must control this monstrosity which goes under the name of bureaucracy
بایستی این هیولا را که دیوان سالاری نام دارد مهار کنیم.
46. . . . if you close the door, she goes through a chink
. . . . در ار بندی سر از روزن برآرد
47. nobody knows what will happen when he goes west
هیچ کس نمی داند پس از مرگ او چه اتفاق خواهد افتاد.
48. in the story, she bumps off her husband and goes to canada
در داستان شوهر خود را می کشد و به کانادا می رود.
49. the mother rocks the baby in her arms until he goes to sleep
مادر کودک را در بغل می جنباند تا به خواب برود.