godhood


معنی: الوهیت
معانی دیگر: خدایی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: the state of being a god; divinity.

جمله های نمونه

1. then the pagans accepted his godhood
سپس کفار،خدایی او را قبول کردند.

2. As one ascends on their journey to Godhood, the body contains less and less matter and more and more energy (light) and requires less matter type food.
[ترجمه گوگل]با عروج در سفر به سوی خدا، بدن حاوی مواد کمتر و کمتر و انرژی بیشتر و بیشتر (نور) است و به غذای نوع ماده کمتری نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]وقتی یکی از آن ها به سفر خود به Godhood بالا می رود، بدن شامل ماده کم تر و کم تر و انرژی بیشتری (نور)می شود و نیاز به نوع غذای کم تر دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Godhood is irresistible. The hemorrhaging expense of yet another hero will not keep us away.
[ترجمه گوگل]خدایی مقاومت ناپذیر است هزینه خونریزی یک قهرمان دیگر ما را از خود دور نخواهد کرد
[ترجمه ترگمان]Godhood غیرقابل مقاومت است این خونریزی هنوز باعث میشه یه قهرمان دیگه ما رو از خودش دور نگه داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Falun Dafa followers as well as the public should be alert to what "master Li" had said-"Godhood isn't far away".
[ترجمه گوگل]پیروان فالون دافا و همچنین مردم باید نسبت به آنچه «استاد لی» گفته بود هوشیار باشند: «خداوندی دور نیست»
[ترجمه ترگمان]فالون دافا و مردم، همچنین مردم باید نسبت به آنچه که \"ارباب لی\" گفته بود، آگاه باشند - \" Godhood خیلی دور نیست \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. His inability to claim his godhood comes from not knowing that he is the champion of his own cause.
[ترجمه گوگل]ناتوانی او در ادعای خدایش ناشی از ندانستن این است که او قهرمان آرمان خود است
[ترجمه ترگمان]عدم توانایی او در ادعای his از عدم اطلاع از اینکه او قهرمان آرمان خودش است، ناشی می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Reptilian folks that became Earth's gods intentionally to this day insert these very bad teachings, to keep you away from the journey to Godhood.
[ترجمه گوگل]مردم خزنده که تا به امروز عمداً خدایان زمین شدند، این آموزه های بسیار بد را وارد می کنند تا شما را از سفر به خدا دور نگه دارند
[ترجمه ترگمان]مردم reptilian که به صورت عمدی به خدایان زمین تبدیل شدند، این آموزه های بسیار بد را وارد کردند تا شما را از سفر به Godhood دور نگه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. But in Commentary on Iqing, the "divinity" is pulled down from altar and gradually closes to being "saint" on the descending way of godhood.
[ترجمه گوگل]اما در تفسیر ایکینگ، «الوهیت» از محراب پایین کشیده می‌شود و به تدریج به «قدیس» شدن در مسیر نزولی خدایی نزدیک می‌شود
[ترجمه ترگمان]اما در تفسیر \"Iqing\"، \"الوهیت\" از محراب پایین کشیده می شود و به تدریج به \"قدیس\" در مسیر نزولی of بسته می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. As children idolize those who can do what they cannot do, your society clearly demonstrates this same method of creating godhood.
[ترجمه گوگل]همانطور که کودکان کسانی را که می توانند کاری را که نمی توانند انجام دهند بت می کنند، جامعه شما به وضوح همین روش ایجاد خدایی را نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]به عنوان کودکانی که می توانند کاری را انجام دهند که نمی توانند انجام دهند، جامعه شما به روشنی این روش را برای ایجاد godhood نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Every village and town had its own Ch'eng-Huang, most often a local dignitary or important person who had died and been promoted to godhood.
[ترجمه گوگل]هر دهکده و شهر، چونگ هوانگ مخصوص به خود را داشت، که اغلب یک مقام محلی یا شخص مهمی بود که مرده و به مقام خدایی ارتقا یافته بود
[ترجمه ترگمان]هر روستا و شهر خاص خود eng - هوانگ است که اغلب یکی از مقامات محلی یا فردی مهم است که درگذشته است و به godhood ارتقا یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Realizer. Entertain no imaginations whatever, for the thing is a no-thing. Knowing this then is Human Godhood.
[ترجمه گوگل]محقق هیچ خیالی را سرگرم نکنید، زیرا چیزی یک چیز نیست پس دانستن این امر خدایی انسان است
[ترجمه ترگمان]\"The\" سرگرمی هر چیزی رو تصور کن، چون اون چیز یه چیز مهم نیست دونستن این قضیه، انسان Godhood - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This is their opportunity to experience their growing in Godhood in a beautiful new place.
[ترجمه گوگل]این فرصت آنهاست تا رشد خود را در خدایی در مکانی جدید و زیبا تجربه کنند
[ترجمه ترگمان]این فرصت آن ها برای تجربه رشد در Godhood در یک مکان زیبای جدید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Confronting sin, Arthur struggles against the conflict of humanity and godhood, and finally comes to confess his sin and repent in the call of God's grace, hence attaining atonement in his death.
[ترجمه گوگل]آرتور در مواجهه با گناه، با تضاد انسانیت و خدایی مبارزه می کند و در نهایت به گناه خود اعتراف می کند و در ندای فیض خدا توبه می کند و از این رو در مرگ خود کفاره می یابد
[ترجمه ترگمان]در مواجهه با گناه، آرتور بر ضد جنگ بشریت و godhood می جنگد، و در نهایت نزد خود اعتراف می کند که گناه خود را اعتراف کرده و در فراخوان خداوند توبه کرده و در نتیجه به کفاره پس از مرگ خود دست یافته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The first chapter makes an analysis of the solar culture about the original godhood of Hsi Wang Mu, which put special emphasis on "Hsi Wu".
[ترجمه گوگل]فصل اول به تجزیه و تحلیل فرهنگ خورشیدی در مورد خدای اصلی هسی وانگ مو می پردازد که تاکید ویژه ای بر "هسی وو" دارد
[ترجمه ترگمان]فصل اول باعث تجزیه و تحلیل فرهنگ خورشیدی در مورد the اصلی of وانگ مو می شود که تاکید ویژه ای بر \"Hsi وو\" دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

الوهیت (اسم)
divinity, godhead, godhood, numen

انگلیسی به انگلیسی

• divinity, quality of being divine

پیشنهاد کاربران

بپرس