1. How can you stand living in this godforsaken town?
 [ترجمه گوگل]چگونه می توانید زندگی در این شهر خدادادی را تحمل کنید؟ 
[ترجمه ترگمان]چطور میتونی تو این شهر لعنتی زندگی کنی؟ 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
2. The town is a godforsaken place at night.
 [ترجمه گوگل]این شهر در شب یک مکان خداحافظی است 
[ترجمه ترگمان]این شهر در شب واقعا خراب شده 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. I can't stand living in this godforsaken hole.
 [ترجمه گوگل]تحمل زندگی در این چاله خداحافظی را ندارم 
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم توی این سوراخ لعنتی زندگی کنم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. Silhouetted sticks of rotted snow barriers emphasise godforsaken desert stretching for endless miles.
 [ترجمه گوگل]چوبهای شبحشده از موانع برفی پوسیده بر صحرای رها شده از خدا که مایلها بیپایان کشیده شده است، تأکید میکند 
[ترجمه ترگمان]حصارهای پوشیده از برف و حصارهای پوشیده از برف rotted که تا مایل ها ادامه دارد بیشتر می شود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
5. Our car broke down in some godforsaken corner of the Pennsylvania backwoods.
 [ترجمه گوگل]ماشین ما در گوشه ای از جنگل های پنسیلوانیا خراب شد 
[ترجمه ترگمان]ماشین ما تو یه گوشه دورافتاده و خراب شده \"پنسیلوانیا\" خراب شده 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. They live in some godforsaken place 40 miles from the nearest town.
 [ترجمه گوگل]آنها در مکانی متروکه در 40 مایلی نزدیکترین شهر زندگی می کنند 
[ترجمه ترگمان]اونا تو یه خونه خراب شده که ۴۰ مایل از نزدیک ترین شهر فاصله دارن زندگی میکنن 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
7. The frightened animal let out such a godforsaken scream that I half expected to be surrounded by every bear in the mountains.
 [ترجمه گوگل]حیوان ترسیده چنان فریاد رها شده ای از خدا کشید که تا نیمه انتظار داشتم هر خرس کوهی آن را محاصره کند 
[ترجمه ترگمان]حیوان وحشت زده چنان جیغی کشید که من انتظار داشتم توسط هر خرس در کوه ها احاطه شود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. A diamond is my ticket out of this godforsaken continent.
 [ترجمه گوگل]یک الماس بلیط من برای خروج از این قاره خداحافظی است 
[ترجمه ترگمان] یه الماس، بلیط من از این قاره خراب شده 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. Natalie shuddered. " I don't know. It's a godforsaken place, Briny. "
 [ترجمه گوگل]ناتالی لرزید "من نمی دانم این یک مکان خداحافظی است، برینی " 
[ترجمه ترگمان]ناتالی لرزید و گفت: \" نمی دانم این یک مکان ملعون و مفلوک است \" 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. How could he be intimidated by the threat of expulsion from this godforsaken country?
 [ترجمه گوگل]چگونه میتوانست او را از تهدید اخراج از این کشور خداحافظی بترساند؟ 
[ترجمه ترگمان]چه طور ممکنه از خطر اخراج شدن از این کشور به وحشت افتاده باشه؟ 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
11. Goddamn it, Eustis, can you just for once in your empty-headed, godforsaken life shut yourself up!
 [ترجمه گوگل]لعنت به اوستیس، آیا می توانی برای یک بار هم که شده در زندگی خالی از سکنه و خداحافظی خود را ببندی! 
[ترجمه ترگمان]خدا لعنتت کنه، اوست، و تو هم فقط برای اولین بار در دست خالی تو، این زندگی نکبت بار، خودت را خفه کن! 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. But at the time I could not imagine living in such a godforsaken place.
 [ترجمه گوگل]اما در آن زمان نمی توانستم تصور کنم که در چنین مکان خداحافظی زندگی کنم 
[ترجمه ترگمان]اما در آن زمان نمی توانستم تصور کنم که در چنین مکانی لعنتی زندگی کنم 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. It was possible that even a reject like him could be of use in such a godforsaken spot.
 [ترجمه گوگل]این امکان وجود داشت که حتی ردی مانند او بتواند در چنین مکان خداحافظی مفید باشد 
[ترجمه ترگمان]این امکان وجود داشت که حتی یک رد که مانند او رد و بدل شود، می تواند در چنین محل ملعون و ملعون به کار رود 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. Then Ranieri persuaded the firm to give him a sales force to sell the godforsaken mortgages he was being asked to trade.
 [ترجمه گوگل]سپس رانیری شرکت را متقاعد کرد که به او نیروی فروش بدهد تا وامهای رهنی که از او خواسته شده بود را بفروشد 
[ترجمه ترگمان]سپس او شرکت را متقاعد کرد که به او یک نیروی فروش را بدهد تا آن رهن لعنتی را که از او خواسته بودند بفروشد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید