godfather

/ˈɡɑːdˌfɑːðər//ˈɡɒdfɑːðə/

معنی: پدر تعمیدی، نامگذاردن بر، سرپرستی کردن از
معانی دیگر: پدر خوانده روحانی (رجوع شود به: godchild)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a male godparent.

(2) تعریف: the leader of a Mafia family.

جمله های نمونه

1. The film featured Marlon Brando as the Godfather.
[ترجمه گوگل]در این فیلم مارلون براندو در نقش پدرخوانده ظاهر شد
[ترجمه ترگمان]این فیلم، مارلون براندو در عنوان پدرخوانده را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He really wants to fulfil his role as godfather properly.
[ترجمه گوگل]او واقعاً می خواهد نقش پدرخوانده خود را به درستی ایفا کند
[ترجمه ترگمان]او واقعا می خواهد نقش خود را به عنوان پدرخوانده انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. One of Chelsea's star players, David Webb, was godfather to the couple's eldest daughter, Emma.
[ترجمه گوگل]یکی از بازیکنان ستاره چلسی، دیوید وب، پدرخوانده دختر بزرگ این زوج، اما بود
[ترجمه ترگمان]یکی از بازیکنان چلسی، دیوید وب، پدرخوانده دو دختر این زوج بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He's the godfather of punk.
[ترجمه گوگل]او پدرخوانده پانک است
[ترجمه ترگمان]اون the پانک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The godfather of proto-punk guitar slinging, Thunders is memorialized on this 12-cut live disc recorded in Tokyo in 198
[ترجمه گوگل]تاندر، پدرخوانده اسلینگ گیتار پروتو پانک، در این دیسک زنده 12 کاتی که در سال 198 در توکیو ضبط شده است، به یادگار مانده است
[ترجمه ترگمان]\"Thunders\" (proto): \"The گیتار punk\" (proto -)، Thunders on \" (Thunders punk)در این فیلم ۱۲ برش زنده ثبت شده در توکیو، در سال ۱۹۸ مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The announcement that Guy was to be godfather to the new baby brought her to her senses with a sharp jolt.
[ترجمه گوگل]اعلام اینکه گای قرار است پدرخوانده نوزاد جدید شود، او را با تکان شدیدی به هوش آورد
[ترجمه ترگمان]خبر آن که این مرد باید پدر تعمیدی او باشد، او را با تکانی شدید به خود آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In fact the father, Karl Haushofer, is godfather to his little boy.
[ترجمه گوگل]در واقع پدر، کارل هاوشوفر، پدرخوانده پسر کوچکش است
[ترجمه ترگمان]در حقیقت پدر، کارل Haushofer، پدرخوانده پسر کوچکش است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In the Godfather, Michael Corleone starts off as a good guy.
[ترجمه گوگل]در پدرخوانده، مایکل کورلئونه به عنوان یک پسر خوب شروع می کند
[ترجمه ترگمان]توی فیلم \"پدرخوانده\"، \"مایکل Corleone\" به عنوان یه آدم خوب شروع میشه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. My godfather took me to dinner here and we played poker afterwards with a few of the members.
[ترجمه محیا] نا پدری من منو به خوردن شام دعوت کرد و بعد با چند نفر دیگه پوکر بازی کردیم
|
[ترجمه گوگل]پدرخوانده ام مرا برای شام به اینجا برد و بعد از آن با چند نفر از اعضا پوکر بازی کردیم
[ترجمه ترگمان]پدر تعمیدی من مرا به صرف شام دعوت کرد و بعد با چند تن از اعضای باشگاه پوکر بازی کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Packard knew that the godfather of ecology, Aldo Leopold, had successfully recreated a prairie of sorts in 193
[ترجمه گوگل]پاکارد می دانست که پدرخوانده اکولوژی، آلدو لئوپولد، با موفقیت در سال 193 دشتی را بازسازی کرد
[ترجمه ترگمان]\"پا کارد\" می دانست که پدرخوانده بوم شناسی، به نام Aldo لئوپولد، با موفقیت یک مرغزار از انواع ۱۹۳ را از نو تولید کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. His godfather was actor and singer Paul Robeson.
[ترجمه گوگل]پدرخوانده او پل رابسون بازیگر و خواننده بود
[ترجمه ترگمان]پدر خوانده اش بازیگر و پل Robeson بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Coppola was also the director of "The Godfather" trilogy.
[ترجمه گوگل]کاپولا همچنین کارگردان سه گانه «پدرخوانده» بود
[ترجمه ترگمان]Coppola نیز کارگردان فیلم \"پدرخوانده\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The Godfather was enough to persuade him that all Italians were linked to organized crime.
[ترجمه گوگل]پدرخوانده کافی بود تا او را متقاعد کند که همه ایتالیایی ها با جنایات سازمان یافته مرتبط هستند
[ترجمه ترگمان]پدرخوانده کافی بود تا او را متقاعد کند که همه ایتالیایی ها به جنایات سازمان یافته ارتباط دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The godfather of the skinny jean, Hedi Slimane, designed his denims for Dior Homme to sit well below the hip-bone, and plenty more brands have followed suit.
[ترجمه گوگل]پدرخوانده شلوار جین لاغر، Hedi Slimane، جین‌های خود را برای Dior Homme طراحی کرد تا زیر استخوان لگن قرار بگیرد، و برندهای زیادی از این پیروی کرده‌اند
[ترجمه ترگمان]پدرخوانده جین skinny، Hedi Slimane، denims را برای دیو رمه برای نشستن درست زیر استخوان کفل طراحی کرد و مارک های بسیار بیشتری نیز به دنبال آن بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. He is also godfather to Zakk Wylde's son, Hendrix .
[ترجمه گوگل]او همچنین پدرخوانده پسر زک وایلد، هندریکس است
[ترجمه ترگمان]او همچنین پدرخوانده پسر Zakk هندریکس، هندریکس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

پدر تعمیدی (اسم)
godfather

نام گذاردن بر (اسم)
godfather

سرپرستی کردن از (فعل)
godfather

انگلیسی به انگلیسی

• man who sponsors a child at his baptism and promises to oversee his religious education (generally a family friend)
a godfather is a male godparent.
godfather is sometimes used to refer to a very powerful man who is at the head of a criminal organization.

پیشنهاد کاربران

1. پدر تعمیدی 2. پدرخوانده. پدر 3. سرپرست. قیم
رهبر مافیا
سردسته خلافکارا/مافیا
سرکرده تبهکارا/مافیا
A crime boss, also known as a crime lord, don, gang lord, gang boss, mob boss, kingpin, godfather, crime mentor or criminal mastermind, is a person in charge of a criminal organization
فکر کنم مترادف پدر تعمیدیه
رهبر تشکیلات مجرمانه، به ویژه مافیایی
بنیانگذار یا توسعه دهنده چیز جدید، به ویژه در حوزه هنر
نا پدری، پدر خوانده
پدر خدا = )
پدر روحانی
پدر خوانده

بپرس