goddess

/ˈɡɑːdəs//ˈɡɒdɪs/

معنی: الهه، ربهالنوع
معانی دیگر: خدای زن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a female being believed to have supernatural powers; female god.
مشابه: celestial

(2) تعریف: a physical image of a female god; idol.
مشابه: idol

(3) تعریف: a woman of exceptional beauty, charm, or grace.
مشابه: beauty

جمله های نمونه

1. like a lovely goddess emergent from the sea
همانند الهه ی زیبایی که از دریا پدیدار می شود

2. venus was the goddess of love
ونوس الهه ی زیبایی بود.

3. a stone colossus of a rain goddess
بزرگ تندیس سنگی الهه ی باران

4. the rousing bare arms of that blonde goddess
بازوان عریان و شهوت انگیز آن الهه ی مو طلایی

5. According to ancient legend, the river is a goddess.
[ترجمه گوگل]طبق افسانه های باستانی، رودخانه یک الهه است
[ترجمه ترگمان]طبق افسانه کهن رودخانه یک الهه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They adored her as a living goddess.
[ترجمه گوگل]آنها او را به عنوان یک الهه زنده می پرستیدند
[ترجمه ترگمان]ان ها او را به عنوان یک الهه زنده ستایش می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Most of the upper castes worship the Goddess Kali.
[ترجمه گوگل]اکثر کاست های بالا الهه کالی را می پرستند
[ترجمه ترگمان]بیشتر طبقات فوقانی، الهه Kali را پرستش می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The word Easter derives from Eostre, the pagan goddess of spring.
[ترجمه گوگل]کلمه ایستر از Eostre، الهه بت پرست بهار گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]کلمه عید پاک از Eostre است، الهه pagan بهاری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She was still a screen goddess at the pinnacle of her career.
[ترجمه گوگل]او هنوز یک الهه صفحه نمایش در اوج حرفه خود بود
[ترجمه ترگمان]او هنوز یک الهه بود که در قله حرفه او قرار داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The Egyptian goddess is represented as a woman with cow's horns.
[ترجمه گوگل]الهه مصری به عنوان زنی با شاخ گاو نشان داده شده است
[ترجمه ترگمان]ربه النوع مصری به عنوان یک زن با شاخ گاو نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The Goddess tradition, it seems, emphasizes process rather than dogma.
[ترجمه گوگل]به نظر می‌رسد سنت الهه بر فرآیند تأکید دارد تا جزم
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این سنت به جای تعصب بر فرآیند تاکید دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The Goddess of Love was surprised at the visit, for Hera was no friend of hers.
[ترجمه گوگل]الهه عشق از این دیدار شگفت زده شد، زیرا هرا با او دوست نبود
[ترجمه ترگمان]الهه عشق در این دیدار غافلگیر شده بود، زیرا هرا دوست او نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Your goddess, perhaps, is chewing gum.
[ترجمه گوگل]الهه شما، شاید، آدامس می جود
[ترجمه ترگمان]شاید الهه تو داره آدامس گاز می خوره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Their deity, Goddess Vankul Mata ji, rides on a camel and specifically bequeathed the animal to them.
[ترجمه گوگل]خدای آنها، الهه وانکول ماتا جی، بر شتر سوار می شود و به طور خاص حیوان را به آنها وصیت می کند
[ترجمه ترگمان]خدای آن ها، ربه النوع نمی خواند، سوار بر شتر سواری می کند و به طور خاص حیوان را به آن ها منتقل می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

الهه (اسم)
goddess, minerva

ربهالنوع (اسم)
goddess

انگلیسی به انگلیسی

• female god; extremely beautiful woman (slang)
a goddess is a female god.

پیشنهاد کاربران

الهه به معنی خدا و ایزده اما برای خدایان مونث و اسطوره ها به کار میره
اسم من نورا هست.
به نظر من الهه و ایزدبانو در معانی به هم نمیان
ایزدبانو
خدابانو
الهه
– Diana, the goddess of hunting
– The ancient Greek goddess of love
– The Egyptian goddess is represented as a woman with cow's horns
ترجمه خارجی
ربّ النوع
God : خدا - ایزد - یزدان
Goddess : ایزدبانو - خدای زن
Goodness : خوبی - نیکی
یعنی الهه برای مثال الهه بهار
در واقع یعنی ایزد. . . . . و ایزد بانو یا همان الهه می شود woman goddess اسم خود من هم اسم یکی از ایزد بانو ها هست . ایزد بانوی عدالت .
دوازده ساله
الهه ی آب
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس