goddamned


(زننده) ملعون، لعنت شده، لعنتی (goddamn و goddam هم می نویسند)

جمله های نمونه

1. I just did something so goddamned stupid.
[ترجمه گوگل]من فقط یه کار خیلی احمقانه انجام دادم
[ترجمه ترگمان] من فقط یه کار احمقانه کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Huntsman, Savile Row, London. Cost a goddamned fortune.
[ترجمه گوگل]هانتسمن، ساویل راو، لندن هزینه ی هنگفتی
[ترجمه ترگمان]هانتسمن، Savile Row، لندن هزینه و ثروت goddamned
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Where's that goddamned pen?
[ترجمه گوگل]آن قلم لعنتی کجاست؟
[ترجمه ترگمان]این خودکار لعنتی کجاست؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There's no future in the whole goddamned war.
[ترجمه گوگل]هیچ آینده ای در کل جنگ لعنتی وجود ندارد
[ترجمه ترگمان]هیچ آینده ای در کل این جنگ لعنتی وجود نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It's been so goddamned lonesome here!
[ترجمه گوگل]اینجا خیلی تنها شده است!
[ترجمه ترگمان]اینجا چه قدر دلم تنگ شده!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I'll be damned ( or goddamned ) if I'll do any such thing.
[ترجمه گوگل]اگر چنین کاری انجام دهم، لعنت (یا لعنت) می شوم
[ترجمه ترگمان]لعنت به من اگر چنین کاری بکنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Because you are so goddamned educated, Doctor, I know you couldn't be very smart.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که شما لعنتی تحصیل کرده اید، دکتر، می دانم که نمی توانید خیلی باهوش باشید
[ترجمه ترگمان]دکتر گفت: دکتر، من می دانم که تو خیلی باهوشی، دکتر، من می دانم که تو نمی توانی خیلی باهوش باشی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is none of your goddamned business!
[ترجمه گوگل]این به لعنتی شما مربوط نیست!
[ترجمه ترگمان]این هیچ ربطی به تو نداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. D . Edison Chen is a goddamned rich philanderer.
[ترجمه گوگل]د ادیسون چن یک فاحشه ثروتمند لعنتی است
[ترجمه ترگمان]د (ادیسون)یک عاشق پیشه ثروتمند است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Our paratroopers suffered a heavy loss for the goddamned alteration of plans during their landing.
[ترجمه گوگل]چتربازان ما به دلیل تغییر نقشه ها در هنگام فرود متحمل خسارت سنگینی شدند
[ترجمه ترگمان]paratroopers ما در حین فرود آمدن آن ها به خاطر این تغییرات لعنتی از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Because you never learned goddamned thing.
[ترجمه گوگل]چون هیچوقت چیزهای لعنتی یاد نگرفتی
[ترجمه ترگمان]چون تو هیچ وقت این چیزا رو یاد نگرفتی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I didn't sign up for no goddamned car chase!
[ترجمه گوگل]من برای هیچ تعقیب و گریز ماشینی لعنتی ثبت نام نکردم!
[ترجمه ترگمان]من به خاطر دنبال کردن یه ماشین لعنتی هم ثبت نام نکردم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The goddamned old ways, fighting toward the surface.
[ترجمه گوگل]راه های لعنتی قدیمی، مبارزه به سمت سطح
[ترجمه ترگمان]این دو روش قدیمی، جنگیدن در برابر سطح
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He's a damn ( or goddam or goddamned ) fool.
[ترجمه گوگل]او یک احمق لعنتی (یا لعنتی یا لعنتی) است
[ترجمه ترگمان]لعنت بر شیطان
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Play the adagio since that's the only goddamned thing you know.
[ترجمه گوگل]آداجیو را بنواز زیرا این تنها چیزی است که می‌دانی
[ترجمه ترگمان]این adagio را بازی کن، چون این تنها چیزی است که می دانی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• cursed, darned, damned (informal)
goddamned means the same as goddamn; an informal word used in american english.

پیشنهاد کاربران

گاد دمن که جدا از اینه یعنی خدا لعنتت کنه
لعنت شده، بیچاره، بدبخت فلک زده. . .
خدا زده ( کسی که توسط خدا لعنت شود ) - بدبخت - فلک زده - بیچاره

بپرس