goblet

/ˈɡɑːblət//ˈɡɒblɪt/

معنی: جام، قطعه، قطره، ساغر، گیلاس شراب
معانی دیگر: (در اصل) کاسه (برای آشامیدن)، پارچ، تکه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a drinking glass with a base and stem, used esp. for wine.

جمله های نمونه

1. a footed goblet
جام پایه دار

2. The goblet was mantling with foam.
[ترجمه گوگل]جام با کف پوشیده می شد
[ترجمه ترگمان]جام پر از کف شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. His heart lurched and he splashed his goblet full to the brim with dark red claret.
[ترجمه گوگل]قلبش لرزید و جام پر تا لبه اش را با گلاب قرمز تیره پاشید
[ترجمه ترگمان]قلبش در سینه فرو ریخت و جام خود را پر از شراب قرمز تیره پر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Infuriated, he seized the goblet, leapt on his horse and galloped away.
[ترجمه گوگل]خشمگین جام را گرفت و سوار اسبش شد و تاخت دور شد
[ترجمه ترگمان]سپس جام را گرفت و روی اسبش پرید و به تاخت دور شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The goblet, which has no known exact parallel, was probably made in Murano, an island near Venice.
[ترجمه گوگل]این جام، که مشابه آن مشخص نیست، احتمالاً در مورانو، جزیره ای در نزدیکی ونیز ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]این جام که به طور دقیق شناخته نشده است، احتمالا در Murano، جزیره ای در نزدیکی ونیز ساخته شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. PIGEON, oppressed by excessive thirst, saw a goblet of water painted on a signboard.
[ترجمه گوگل]کبوتر که از تشنگی مفرط سرکوب شده بود، یک جام آب را دید که روی تابلویی نقاشی شده بود
[ترجمه ترگمان]pigeon که از عطش بیش از حد متاثر شده بود، یک جام آب که روی تابلوی آن نقاشی شده بود دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Next, he carries a goblet, the expression that bringing an expert sampled.
[ترجمه گوگل]بعد، او یک جام حمل می کند، عبارتی که آوردن یک متخصص نمونه
[ترجمه ترگمان]سپس جام را با حالتی که امتحان کرده بود با خودش برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Goblet cells are less and the cells lining the glands of the polyp have hyperchromatic nuclei.
[ترجمه گوگل]سلول های جام کمتر و سلول های پوشاننده غدد پولیپ دارای هسته هایپرکروماتیک هستند
[ترجمه ترگمان]سلول های Goblet کم تر هستند و سلول هایی که غدد لنفاوی هستند، هسته hyperchromatic دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. At the base of the goblet is an 18-karat gold bracelet with 1 carat of white diamonds.
[ترجمه گوگل]در پایه جام یک دستبند طلای 18 عیار با الماس سفید 1 قیراط قرار دارد
[ترجمه ترگمان]در مرکز این جام یک دست بند طلای ۱۸ قیراطی با یک قیراط از طلای سفید است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Must carry a paper goblet next time I go to the trottingmatches.
[ترجمه گوگل]دفعه بعد که به مسابقات تروتینگ می روم باید یک جام کاغذی همراه داشته باشم
[ترجمه ترگمان]دفعه دی گه باید جام روزنامه رو با خودم ببرم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A large drinking bowl or goblet made of metal or hard wood.
[ترجمه گوگل]یک کاسه یا جام آبخوری بزرگ که از فلز یا چوب سخت ساخته شده است
[ترجمه ترگمان]یک جام شراب بزرگ یا جام پر از فلز یا چوب سفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The number of goblet cell in the same group are decrease from the bottom to the top of the villi.
[ترجمه گوگل]تعداد سلول های جام در همان گروه از پایین به بالای پرزها کاهش می یابد
[ترجمه ترگمان]تعداد اعضای گروه جامی در همان گروه از پایین تا بالای of کاهش می یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Stony coral skeleton of a goblet, the body that surround the Hydra, its composition almost solely for calcium carbonate.
[ترجمه گوگل]اسکلت مرجانی سنگی یک جام، بدنه ای که هیدرا را احاطه کرده است، ترکیب آن تقریباً فقط برای کربنات کلسیم است
[ترجمه ترگمان]اسکلت مرجانی یک جام، بدن که حلقوی را احاطه کرده است، ترکیب آن را به تنهایی برای کربنات کلسیم احاطه کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Note the crypts that are lined by numerous goblet cells.
[ترجمه گوگل]به دخمه هایی که توسط سلول های جامی متعدد پوشیده شده اند توجه کنید
[ترجمه ترگمان]توجه داشته باشید که crypts که توسط سلول های goblet متعددی احاطه شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

جام (اسم)
beaker, cup, bowl, chalice, grail, goblet, glass, envelope, cupel

قطعه (اسم)
section, tract, lump, bit, part, share, portion, lot, passage, stretch, fragment, segment, mainland, block, panel, piece, goblet, dab, bloc, plank, slab, plat, plot, doit, internode, nugget, pane, snip

قطره (اسم)
drop, globe, gobbet, minim, goblet, blob, drops, gutta, driblet

ساغر (اسم)
cup, goblet

گیلاس شراب (اسم)
goblet

انگلیسی به انگلیسی

• large cup with a foot and a stem
a goblet is a type of cup without handles and usually with a long stem.

پیشنهاد کاربران

goblet: جام
archaic : a bowl - shaped drinking vessel without handles. Mer
a cup for wine, usually made of glass or metal, with a stem and base but no handle. Ox

بپرس