gobbledygook

/ˌɡɑːbəldiˈɡʊk//ˈɡɒbldɪɡʊk/

معنی: سخن نامفهوم، شر و ور، سخن بی ربط
معانی دیگر: (آمریکا - خودمانی) مغلق و نامفهوم (بیشتر در مورد سبک صحبت یا نگارش مراسلات دولتی گفته می شود)، زبان یاجوج و ماجوج، یاوه (gobbledegook هم می نویسند)، gobbledegook سخن نامفهوم

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: wordy, unclear language, with roundabout expressions and generally meaningless phrases.
مشابه: double-talk, jabber, jargon

جمله های نمونه

1. I can't understand all this legal gobbledygook.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم این همه غرغر قانونی را درک کنم
[ترجمه ترگمان]من همه این gobbledygook قانونی رو درک نمی کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The extract reads as gobbledygook if it is read as a speech by one individual.
[ترجمه گوگل]اگر به عنوان سخنرانی توسط یک فرد خوانده شود، عصاره به عنوان gobbledygook خوانده می شود
[ترجمه ترگمان]این عصاره به عنوان gobbledygook خوانده می شود اگر به عنوان یک سخنرانی توسط یک فرد خوانده شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Of course, those words are gobbledygook on the whole.
[ترجمه گوگل]البته، این کلمات در کل گول زننده هستند
[ترجمه ترگمان] البته، اون کلمات دارن روش کار میکنن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Patents in new fields often sound like gobbledygook, since each inventor makes up his own terminology.
[ترجمه گوگل]حق ثبت اختراع در زمینه های جدید اغلب شبیه به گوبل است، زیرا هر مخترع اصطلاحات خود را می سازد
[ترجمه ترگمان]از آنجایی که هر مخترع اصطلاحات خود را بیان می کند، حق Patents در زمینه های جدید اغلب شبیه gobbledygook است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The following is the key paragraph from the barrowload of civil service-drafted jargon and gobbledygook which Douglas dumped upon an unsuspecting House.
[ترجمه گوگل]پاراگراف زیر پاراگراف کلیدی از انبوهی از اصطلاحات و لغت‌نامه‌های پیش‌نویس‌شده توسط خدمات ملکی است که داگلاس روی خانه‌ای بی‌خبر انداخت
[ترجمه ترگمان]در ادامه یک بند اصلی از the اصطلاحات حقوقی مدنی و gobbledygook که داگلاس از خانه unsuspecting رها کرده بود، قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. They must have a full - time staff to dream up all this gobbledygook.
[ترجمه گوگل]آنها باید یک پرسنل تمام وقت داشته باشند تا بتوانند رویاپردازی کنند
[ترجمه ترگمان]اونا باید یه عالمه چوب تمام وقت داشته باشن که همه این gobbledygook رو خواب ببینن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Plain-language advocates and practitioners will nibble at the iron curtain of the tenacious legalese and other forms of gobbledygook .
[ترجمه گوگل]حامیان و تمرین‌کنندگان زبان ساده، پرده آهنین قانون‌گذاران سرسخت و دیگر انواع گوبلدگوک را می‌خورند
[ترجمه ترگمان]مدافعان زبان ساده و افراد حرفه ای به پرده آهنین legalese سرسخت و دیگر شکل های زیستی گاز می زنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. No one likes to read or listen to government gobbledygook.
[ترجمه گوگل]هیچ کس دوست ندارد که بخواند و یا به سخنان گوبلدگوهای دولتی گوش دهد
[ترجمه ترگمان]هیچ کس دوست ندارد خواندن یا گوش دادن به gobbledygook دولتی را دوست داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. So, when the dishonest politician wants to hornswoggle the public with a boondoggle, he usually explains things in gobbledygook.
[ترجمه گوگل]بنابراین، وقتی سیاستمدار بی‌صادق می‌خواهد مردم را با یک غم‌انگیز هول کند، معمولاً چیزهایی را در gobbledygook توضیح می‌دهد
[ترجمه ترگمان]بنابراین، زمانی که سیاست مدار متقلب می خواهد مردم را با یک متخصص تغذیه کند، او معمولا چیزها را در gobbledygook توضیح می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سخن نامفهوم (اسم)
abracadabra, gobbledygook, galimatias, jabberwocky

شر و ور (اسم)
gobbledygook

سخن بی ربط (اسم)
gobbledygook, sputter, ramble

انگلیسی به انگلیسی

• writing which uses complex phrases and fancy words, vague bureaucratic jargon
gobbledygook is language, often in official statements, which you cannot understand at all; an informal word.

پیشنهاد کاربران

شر و ور
دری وری
چرت و پرت
کسشر ( تلفظ درست:گابیلی گوک )

بپرس