gobbet

/ˈɡɒbɪt//ˈɡɒbɪt/

معنی: گلچین ادبی، لقمه، قطره، تکه گوشت خام
معانی دیگر: (نادر)، تکه ی گوشت، قطعه، پاره

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a piece or fragment, esp. of raw meat.

(2) تعریف: a chunk; lump; mass.
مشابه: lump

جمله های نمونه

1. The rest of you, choke on this last gobbet of my scorn!
[ترجمه گوگل]بقیه شما در این آخرین جام تمسخر من خفه شوید!
[ترجمه ترگمان]بقیه شما که در این لحظه آخر تحقیر مرا خفه می کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Alongside this is a gobbet of text explaining the picture.
[ترجمه گوگل]در کنار این یک جام متنی است که تصویر را توضیح می دهد
[ترجمه ترگمان]در کنار آن، gobbet متن برای توضیح تصویر وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Gobbets of pinkish-grey matter exploded from the exit wound below the right shoulder blade.
[ترجمه گوگل]گبه هایی از ماده خاکستری مایل به صورتی از زخم خروجی زیر تیغه شانه راست منفجر شد
[ترجمه ترگمان]gobbets از ماده خاکستری - خاکستری از زخم خارج از تیغه سمت راست منفجر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Gobbets of soil shook down into the cavity where she hid her face.
[ترجمه گوگل]جام های خاک به داخل حفره ای که صورتش را پنهان کرده بود، تکان خورد
[ترجمه ترگمان]gobbets از خاک به درون حفره ای فرو رفت که صورت او را پنهان کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Gobbets of ice sliced through the air.
[ترجمه گوگل]جام های یخ در هوا تکه تکه شد
[ترجمه ترگمان]gobbets از یخ در هوا پیچیده شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Hastily she bit gobbets loose and swallowed them, bolting down a dreadful and disgusting feast.
[ترجمه گوگل]او با عجله کاسه‌هایی را گاز گرفت و آنها را قورت داد و جشنی هولناک و نفرت انگیز را رقم زد
[ترجمه ترگمان]با شتاب او را گاز گرفت و آب دهانش را قورت داد، و از جا جست و یک ضیافت وحشتناک و نفرت انگیز را از جا پراند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Starting with a gobbet of muscle here, a sip of blood there. . . before long he was thrusting his jaws deep into the toughest of torsos, like a dog gnawing at rags.
[ترجمه گوگل]اینجا با یک جام ماهیچه شروع می شود، یک جرعه خون آنجا دیری نگذشت که آرواره هایش را به اعماق سخت ترین تنه ها فرو می برد، مثل سگی که ژنده پوش ها را می جود
[ترجمه ترگمان]با یک حرکت عضلانی در اینجا، یک جرعه خون آنجا شروع می شود، و قبل از این که طولانی شود، آرواره هایش را در میان toughest بدن های جا به جا می کند، درست مثل سگی که at را می جوید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The fluorescent powder was easy to generate " gobbet".
[ترجمه گوگل]پودر فلورسنت به راحتی تولید می شد
[ترجمه ترگمان]تولید پودر فلورسنت به سادگی تولید \"gobbet\" بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Really, he could use half an hour to digest the gobbets of this person.
[ترجمه گوگل]واقعاً می توانست نیم ساعت برای هضم جام های این شخص وقت بگذارد
[ترجمه ترگمان]جدا، او می تواند نیم ساعت برای هضم کردن این شخص به کار برود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. First the St Sebastian triptych, all finished, down to the last arrowhead and gobbet of blood.
[ترجمه گوگل]ابتدا سه‌گانه سنت سباستین، تمام شده، تا آخرین نوک پیکان و جام خون
[ترجمه ترگمان]اول سنت سباستین، همه چیز تمام شد، به آخرین تیر و gobbet خون رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. They do nothing to break up the food into easily swallowed gobbets or to tease out the hard inedible bits.
[ترجمه گوگل]آنها هیچ کاری برای شکستن غذا به قالب هایی که به راحتی بلعیده می شوند و یا خرد کردن تکه های سخت غیرقابل خوردن انجام نمی دهند
[ترجمه ترگمان]ان ها هیچ کاری نمی کنند که غذا را به راحتی قورت دهند و یا به راحتی قورت دهند و یا bits hard را آزار دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Some PMC were showed to expand excessively, extrude each other, conglutinate to gobbet or separate to small parts.
[ترجمه گوگل]نشان داده شد که برخی از PMC ها بیش از حد منبسط می شوند، یکدیگر را اکسترود می کنند، به گوبت متصل می شوند یا به قطعات کوچک جدا می شوند
[ترجمه ترگمان]برخی از PMC به منظور توسعه بیش از حد، از extrude به other یا جدا از قطعات کوچک نشان داده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Tannin cells exist in mesocarp as individuals or bundle and gobbet in some cultivars.
[ترجمه گوگل]سلول های تانن در مزوکارپ به صورت منفرد و یا در برخی از ارقام به صورت دسته ای و گابت وجود دارند
[ترجمه ترگمان]این نوع cells در mesocarp به عنوان فرد یا دسته وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The glazed eyes stirred and Wu Sun - fu brought up a gobbet of phlegm.
[ترجمه گوگل]چشمان براق به هم ریختند و وو سون فو یک جام بلغم آورد
[ترجمه ترگمان]چشمان شیشه ای به جنب و جوش افتاد و وو سان - فو، یک gobbet خلط بالا آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گلچین ادبی (اسم)
anthology, garland, analects, gobbet

لقمه (اسم)
slice, bit, gobbet, piece, mouthful, morsel

قطره (اسم)
drop, globe, gobbet, minim, goblet, blob, drops, gutta, driblet

تکه گوشت خام (اسم)
gobbet

انگلیسی به انگلیسی

• lump, mass; piece, chunk (of meat, food, etc.)
a gobbet of something soft, especially food, is a small lump or piece of it; an informal word.

پیشنهاد کاربران

بپرس