1. He sported a neat goatee beard.
2. Does Anthony Edwards' goatee really work on a man with such otherwise ill-defined features?
[ترجمه گوگل]آیا بزی که آنتونی ادواردز دارد واقعاً روی مردی با چنین ویژگی های نامشخصی کار می کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا آنتونی ادواردز، واقعا بر روی مردی با چنین ویژگی هایی که به طور غیر مرتب تعریف شده کار می کند، کار می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. He had dutifully nurtured a six-hair goatee and frayed the bottom of his jeans.
[ترجمه گوگل]او با وظیفهشناسی یک بزی شش مو را پرورش داده بود و پایین شلوار جیناش را فرسوده کرده بود
[ترجمه ترگمان]او با وظیفه شناسی یک ریش بزی شش مو را پرورش داده بود و کف شلوار جینش را ساییده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Belushi, with goatee and discount-mall wardrobe, is a standard-issue angry cop.
[ترجمه گوگل]بلوشی، با کمد بزی و کمد فروشگاهی تخفیف دار، یک پلیس عصبانی استاندارد است
[ترجمه ترگمان]Belushi، با ریش بزی و لباس های دست دوم، یک پلیس عصبانی و استاندارد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Clair, with his goatee, bowl haircut and perennially puzzled look, to querulous life.
[ترجمه گوگل]کلر، با مدل موی بزی، کاسه ای و ظاهری همیشه متحیر، به زندگی گیج کننده می پردازد
[ترجمه ترگمان]کلیر، با ریش بزی، مو bowl و دائما گیج به نظر می رسید، تا از خودش شکایت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. It was his goatee that annoyed her the most.
[ترجمه گوگل]این بزی او بود که بیشتر از همه او را آزار می داد
[ترجمه ترگمان]این ریش بزی بود که بیشتر او را ناراحت می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. A lithe 35-year-old with a wispy goatee and oversized spectacles, he is in the forefront of a new generation of graphic designers who are trying to define a visual language for contemporary China.
[ترجمه گوگل]یک جوان 35 ساله تنومند با یک بزی تیز و عینک های بزرگ، او در خط مقدم نسل جدیدی از طراحان گرافیک است که در تلاش برای تعریف یک زبان بصری برای چین معاصر هستند
[ترجمه ترگمان]او با یک ریش بزی کوتاه ۳۵ ساله و عینک بزرگ بزرگ، در صف مقدم یک نسل جدید از طراحان گرافیک قرار دارد که سعی در تعریف یک زبان بصری برای چین معاصر دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Arthur Cozzens, the geography professor, had a white goatee and a quaint professional manner.
[ترجمه گوگل]آرتور کوزنز، استاد جغرافی، بزی سفید و رفتار حرفه ای عجیبی داشت
[ترجمه ترگمان]آرتور Cozzens، استاد جغرافیا، ریش بزی سفید و رفتاری حرفه ای داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The goatee plait of chin a plait.
10. Edward appearance handsome, is keeping a goatee, be exactly like France emperor Napoleon III.
[ترجمه گوگل]ظاهر ادوارد خوش تیپ است، از یک بز نگهداری می کند، دقیقاً مانند امپراتور فرانسه ناپلئون سوم باشید
[ترجمه ترگمان]حضور ادوارد خوش قیافه است، ریش بزی خود را حفظ می کند، دقیقا مثل امپراطور فرانسه (ناپلیون سوم)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Short, stout, splay - footed, sporting a goatee and a cigar Wiener waddled around like a smart duck.
[ترجمه گوگل]قد کوتاه، تنومند، با پاهای درشت، بزی و سیگار برگ وینر مانند یک اردک باهوش در حال چرخیدن است
[ترجمه ترگمان]کوتاه، فربه، ریش دار، ریش بزی و سیگار، مثل اردک باهوش
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Milo Pressman scratched his scraggly goatee and unshaven cheek. "A lot of heroin still comes out of Marseilles.
[ترجمه گوگل]میلو پرسمن گونه بزی خراشیده و تراشیده نشده اش را خراشید «هنوز مقدار زیادی هروئین از مارسی خارج می شود
[ترجمه ترگمان]Milo Pressman ریش بزی سرخ و گونه ریشش را خراش داد و گفت: \" هنوز مقدار زیادی هروئین در مارسی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He has a distinctive goatee, so I can recognize him easily.
[ترجمه گوگل]او یک بزی متمایز دارد، بنابراین من می توانم او را به راحتی تشخیص دهم
[ترجمه ترگمان]ریش بزی مشخصی داره تا بتونم به راحتی اونو تشخیص بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. His hair is thick but cut quite short and he has a short goatee beard.
[ترجمه گوگل]موهایش پرپشت اما کاملا کوتاه است و ریش بزی کوتاه دارد
[ترجمه ترگمان]موهایش کلفت است اما کوتاه است و ریش بزی کوتاه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید