goalpost

/ˈɡoʊlˌpoʊst//ˈɡəʊlpəʊst/

معنی: تیر عمودی دروازه، تیر دروازه
معانی دیگر: در بازی فوتبال تیر دروازه، (هریک از دو تیر عمودی که زیریک تیر افقی (crossbar) قرار گرفته و دروازه ی فوتبال را تشکیل می دهد) تیر دروازه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: in football, either of two upright posts supported by a crossbar, defining an area through which a field goal or conversion must be kicked.

(2) تعریف: in other games such as soccer and hockey, either of the two upright posts at the front of the goal.

جمله های نمونه

1. The boys chalked out goalposts on the playground wall.
[ترجمه Lili] بچه ها با گچ روی دیوار زمین بازی دروازه کشیدند.
|
[ترجمه گوگل]پسرها تیرک های دروازه را روی دیوار زمین بازی با گچ زدند
[ترجمه ترگمان]بچه ها روی دیوار بازی خم شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The ball rebounded from the goalpost and Owen headed it in.
[ترجمه گوگل]توپ از تیرک دروازه برگشت و اوون آن را با ضربه سر وارد کرد
[ترجمه ترگمان]گلوله از دروازه وارد شد و \"اوون\" به سمت اون رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But it is hard to avoid the conclusion that Mr Grand has simply moved the conceptual goal-posts.
[ترجمه گوگل]اما اجتناب از این نتیجه گیری که آقای گراند به سادگی پست های هدف مفهومی را جابجا کرده است، دشوار است
[ترجمه ترگمان]اما اجتناب از نتیجه گیری مشکل است که آقای گراند به سادگی پست های مفهومی را منتقل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Small boys used them as goal-posts, while a trail of adults crouched behind them among baked piles of excrement.
[ترجمه گوگل]پسرهای کوچک از آنها به عنوان تیرک دروازه استفاده می کردند، در حالی که دنباله ای از بزرگسالان پشت سر آنها در میان انبوهی از مدفوع پخته شده خمیده بودند
[ترجمه ترگمان]پسران کوچک از آن ها به عنوان تیرک دروازه استفاده می کردند، در حالی که در میان انبوهی از مدفوع حیوانات که در پشت آن ها قوز کرده بودند، یک رد بالغ بر روی آن ها قوز کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It has been subtly shifting the goalposts of what can be done in and through art.
[ترجمه گوگل]این امر به طرز ماهرانه ای تیرک های هدف را تغییر داده است که چه می توان در هنر و از طریق آن انجام داد
[ترجمه ترگمان]خیلی زیرکانه تیرک دروازه را از آنچه که می تواند در داخل و از طریق هنر انجام شود، تغییر داده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I drowned my sorrows on the school goalposts, as football was banned.
[ترجمه گوگل]غصه هایم را روی تیرک دروازه مدرسه غرق کردم، چون فوتبال ممنوع بود
[ترجمه ترگمان]من غم های مدرسه را در the مدرسه غرق کردم، همانطور که فوتبال ممنوع شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Until the goalposts moved, roughly half of publicly listed firms in financial trouble opted for the private route.
[ترجمه گوگل]تا زمان جابجایی تیرک‌های دروازه، تقریباً نیمی از شرکت‌های سهامی عام که در مشکلات مالی بودند، مسیر خصوصی را انتخاب کردند
[ترجمه ترگمان]تا زمانی که دروازه ها به حرکت درآیند، تقریبا نیمی از شرکت های پذیرفته شده در مشکلات مالی، مسیر خصوصی را انتخاب کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. His shot hit into the goalpost, and all the audience sighed.
[ترجمه گوگل]ضربه او به تیرک دروازه برخورد کرد و تمام تماشاگران آهی کشیدند
[ترجمه ترگمان]تیر به تیرک خورد و همه تماشاگران اه کشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was gutted and hung from the goalpost on the football field.
[ترجمه گوگل]او را در زمین فوتبال از تیرک دروازه آویزان کردند
[ترجمه ترگمان]از تیرک در میدان فوتبال آویزان شده بود و به بیرون خم شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The ball glanced off the goalpost.
[ترجمه گوگل]نگاهی توپ به تیرک دروازه افتاد
[ترجمه ترگمان] توپ به تیرک نگاه کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The football bounced off the goalpost.
[ترجمه گوگل]فوتبال از تیرک دروازه به بیرون پرتاب شد
[ترجمه ترگمان] توپ از روی تیرک بالا پرید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Tom booted the football over the goalpost.
[ترجمه گوگل]تام توپ را روی تیرک دروازه زد
[ترجمه ترگمان]تام توپ فوتبال را روی تیرک دروازه انداخته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He could see only the hazy outline of the goalposts.
[ترجمه گوگل]او فقط می توانست طرح مبهم تیرک دروازه ها را ببیند
[ترجمه ترگمان]او فقط خطوط مبهمی از دروازه را می دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. We'd almost signed the contract when the other guys moved the goalposts and said they wanted more money.
[ترجمه گوگل]ما تقریباً قرارداد را امضا کرده بودیم که سایر بچه ها تیرک دروازه ها را جابجا کردند و گفتند پول بیشتری می خواهند
[ترجمه ترگمان]ما تقریبا قرارداد را امضا کردیم، وقتی که بقیه جا سپر را جابه جا کردند و گفتند که پول بیشتری می خواهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تیر عمودی دروازه (اسم)
goalpost

تیر دروازه (اسم)
goalpost

تخصصی

[فوتبال] تیرک دروازه

انگلیسی به انگلیسی

• one of two posts that form a goal (sports)
a goalpost is one of the two upright posts connected by a crossbar which form the goal in games like football and hockey.
if someone moves the goalposts in a certain situation, they unfairly change the rules or requirements, often making it harder for people to succeed.
one of two vertical posts which form a football or soccer goal

پیشنهاد کاربران

goalpost ( n ) ( ɡoʊlpoʊst ) ( also post ) =one of the two vertical posts that form part of a goal
goalpost
در سیاست به معنای هدف میباشد
اصطلاح MOVING THE GOALPOST به معنای کارشکنی است

بپرس