اسم ( noun )
• (1) تعریف: something that spurs a person to action; stimulus.
• مترادف: incentive, prod, spur, stimulus
• متضاد: curb
• مشابه: inducement, jog, jolt, motivation, prick, stimulant
• مترادف: incentive, prod, spur, stimulus
• متضاد: curb
• مشابه: inducement, jog, jolt, motivation, prick, stimulant
- The new tax acted as a goad to political unrest.
[ترجمه گوگل] مالیات جدید به عنوان عاملی برای ناآرامی های سیاسی عمل کرد
[ترجمه ترگمان] مالیات جدید به عنوان محرکی برای ناآرامی سیاسی عمل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] مالیات جدید به عنوان محرکی برای ناآرامی سیاسی عمل کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: a rod with a pointed or electric tip, used to urge cattle or other animals to move; prod.
• مترادف: prod
• مشابه: pole, rod, staff
• مترادف: prod
• مشابه: pole, rod, staff
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: goads, goading, goaded
حالات: goads, goading, goaded
• (1) تعریف: to stimulate or spur (someone) to act, esp. by annoying or irritating.
• مترادف: prick, prod, push, spur on
• متضاد: curb
• مشابه: drive, impel, jolt, lash, motivate, needle, prompt, spur, stimulate
• مترادف: prick, prod, push, spur on
• متضاد: curb
• مشابه: drive, impel, jolt, lash, motivate, needle, prompt, spur, stimulate
- He was reluctant, but his mother goaded him into calling this woman for a date.
[ترجمه گوگل] او تمایلی نداشت، اما مادرش او را ترغیب کرد که این زن را برای قرار ملاقات بخواند
[ترجمه ترگمان] او اکراه داشت، اما مادرش او را از این که این زن را به عنوان یک قرار ملاقات صدا کند تحریک کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] او اکراه داشت، اما مادرش او را از این که این زن را به عنوان یک قرار ملاقات صدا کند تحریک کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: to prick, prod, or direct with or as with a goad.
• مترادف: poke, prick, prod
• مشابه: drive, impel, jab, lash, propel, thrust, whip
• مترادف: poke, prick, prod
• مشابه: drive, impel, jab, lash, propel, thrust, whip
- The hogs were goaded into the pen.
[ترجمه گوگل] گرازها را داخل قلم انداختند
[ترجمه ترگمان] خوک ها از جا پریدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] خوک ها از جا پریدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید